به نوشته ابن یمین ، ایرانیان باستان از پوست حیواناتی مانند گاومیش، گاو و گوسفند برای نوشتن بر روی آن استفاده می کردند .و ابن یمین در نوشته هایش بر نوشتن فرمان های داریوش بر روی چرم اشاره کرده است . بنا بر برخی روایات ، اوستا را بر دوازده هزار قطعه پوست گاو نوشته بودند .همچنین پوست نوشته هایی که در اورامان کردستان یافت شده و در موزه بریتانیا نگهداری می شود نشان دهنده استفاده از پوست برای نگارش در دوره اشکانیان است .نوشته های خواجه رشید الدین مربوط به دوران پس از حمله مغول ، نشان گر رونق تجارت چرم و پوست در ایران بوده است ، این اسناد گواه شهرت برخی شهرها مانند تبریز و شیراز در این دوره است . در دوره قاجار ، همدان مرکز مهم تولید نوعی چرم ، معروف به " چرم همدانی" بوده است که از پوست گوسفند تهیه می شد . در سال ۱۲۶۷ از جمله کارهایی که امیر کبیر به نمایشگاهی در لندن فرستاد ، پوست بود . به علاوه در این دوره صادرات پوست و چرم ، از اغلب شهر های ایران به روسیه و عثمانی و هند رونق بسیار داشت . علاوه بر همدان ، شههای تبریز و اصفهان نیز در تولید و صادرات چرم سهم به سزایی داشتند . اولین کارخانه چرم سازی ایران در سال ۱۳۰۸ شمسی در شهر تبریز بنا شد و پس از آن در همدان ، تهران و اصفهان نیز کارخانه هایی تاسیس شدند.در زیر اولین کارخانه چرم ایران ( تبریز) را میبینیم.
گر چه به دلیل گذشت سالیان دراز از دوره هخامنشی ، از بافته های آن زمان به جز چند تکه قالیچه و گلیم ، نمونه های دیگری به دست نیامده است ، اما اسناد جدید به دست آمده، حاکی از این هستند که از زمانهای باستان و شاید پیش از هخامنشیان در آسیای میانه به ویژه در سغد ، پرورش تخم نوغان انجام می گرفته است . بدین سان دیگر شکی باقی نمی ماند که به کاربران پارچه های ابریشمی ایران که گاهی در تار و پود آنها گلابتون زر و سیم نیز به کار برده می شد ( زری) ، از دید زیبایی ، لطافت، رنگ و درخشش، زبانزد یونان بودند . از آن زمان ، پارچه های ایرانی از نظر جنس ، رنگ و نرمی ، شهرت جهانی به دست آورده بود و بیشتر مردم خواستار و خریدار آنها بوده اند .به ویژه لطافت و طرح نقش های پارچه های پشمی ، ابریشمی و کتانی که به رنگ های گوناگون ، رنگرزی می شدند همه را فریفته خود می ساخته است.
در نتیجه خط و سطح زندگی تازه ای یافت. نمونه بارز در کارهای پیکاسو و براک و در طراحی لوکور بوزیه ( le corbusier) معمار و نقاش و مجسمه ساز بزرگ قرن بیستم میتوان دید.
خط در دست" براک و لوکور بوزیه" عنصر سیال است.دور از تمام سنتهای آکادمیک و قوانین آناتومی کلاسیک آزادانه گردش می کند .در این نوع طراحی ، خطوط آزاد و قوانین فضایابی و ارتباط لکه های سیاه و سفید حاکمیت دارند.
ه نام خدا
هنر تجلی روح کمال طلب و جمال جوی انسان در غالب محسوس است .