کنکور هنر شیراز

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ هنر ایران» ثبت شده است

** دیوار نگاره ای موسوم به " میترا در نخجیرگاه" در کاوش های شهر باستانی" دورا اروپوس" ( سوریه) پیدا شده که لباس او ، زین و یراق اسب حیوانات گریزنده و منظره ای با چند گیاه منفرد خصوصیات ایرانی این نقاشی را تایید می کنند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۰ ، ۱۵:۵۱
زهرا جوکار

shirazart.blog.ir 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۰ ، ۰۱:۰۳
زهرا جوکار

shirazart.blog.ir 

*در شیوه پارسی آرایه هایی بکار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است .آرایه سر ستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد .در دخمه های مادی ،سر ستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سر ستون های ایونی یونانی هستند .شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون ،آنها را با ریسمانی بنام کبال بهم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند ،این چفت و بست و پیچش ریسمان سر تیرها کم کم دگرگون شده و همانندی چون سر ستون ایونی پیدا کرده است .در تخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می شود .

همچنین سر ستون های کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرهای جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است .پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار می رفتند ،دارای منطق نیارشی هم بوده اند .پارسیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می داشتند که " آزموده" را نباید دوباره آزمود ." همانگونه که می دانیم هنر پیکره ( مجسمه) سازی ،چون هم دین های پیش از اسلام در ایران ،در دین اسلام بت پرستی را نمی پذیرفتند ، چندان رواج نداشته است .

در ایران کهن جایگاهی بوده بنام " از دیس تچار" که چون در آن بت می پرستیدند ،جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده شمرده می شده است .گفته شده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ ،ویران ساختن بتکده ها بوده است .( ازدیس تچار واژه ای است در بر بر گیرنده از + دیس+ تچار" ،برابر بیرون کشیدن + ریخت و شکل+ جایگاه " و رویهم برابر " بتکده " است .

آثار معماری نقش رستم در بر گیرنده ی استودان های کنده شده بر دیواره ی کوه و کعبه زرتشت است .در ساختمان کعبه زرتشت ،از کلاوه های کردی الگو گرفته شده است .گفته شده این ساختمان برای نگهداری اوراق کتاب اوستا ساخته شده بوده است .همچنین گمان می رود نیایشگاهی بوده و در زیر آن سرداب داشته است .

پاسارگاد یا به گفته مردم شهر مادر سلیمان ،میان شیراز و اصفهان جای دارد و در زمان هخامنشیان باغی بوده است در بر گیرنده ی چندین ساختمان : دو کاخ با طرح کاملا ایرانی ،شامل تالاری ستون دار و بزرگ در میان دو اندام شبیه به ایوان در دو طرف آن.نقشه کلی آن شبیه به حرف Hاست و در دو سوی یکی از ایوانها دو اتاق نیز وجود دارد .در پیرامون آن انواع آبنماهای بسیار زیبا با فواره و حوض ساخته شده بوده است .در میان این باغ، ساختمان دیگری بوده است .که شاید جنبه مذهبی داشته است .در آستانه در گاه آن ،سنگی است که کوروش را نشان می دهد و در بالای سر او شکل ذوالقرنین است ،پلی نیز بر روی جوی یا رودخانه ای ساخته شده بوده ،که اکنون ویران شده است .البته گمان می رود ساختمان پل ، تاقی نبوده و تیر پوش،بوده است .

یکی دیگر از ساختمانهای قابل توجه در نزدیکی پاسارگاد سکویی از سنگ های تراش است که جایگاه نیایش بوده است .به گفته هرودوت، ایرانیان آن زمان در ساختمان سر پوشیده عبادت انجام نمی داده اند .اما در شوش بر عکس آن آیین های دینی یا جشنهایی که جنبه مذهبی داشته اند در جایی بنام " اپدانه" انجام می گرفته است .ساختمان آپادانه شوش الگوی آتشکده هایی شد که زمان ساسانیان به بعد ساخته می شد که از آنها ویرانههایی بجا مانده است .اتاقی با چهار ستون که بعدها به صورت گنبد خانه در آمد .

کوروش بزرگ احتمالا در جنگی در شمال شرقی ایران کشته شد و استخوانهای او را پس از مرگ ( ۵۲۹ پ.م) به آرامگاهش در پاسارگاد آوردند .معماری دوره نخستین شیوه پارسی بر گرفته از ارارتوها بود .نیز با حملاتی که کوروش و پسرش کمبوجیه به مصر داشتند مقابر هرمی شکل مصری را دیدند .به گمان فراوان این دو الگو با هم بر روی معماری این ساختمان تاثیر گذاشته است تا آنجا که آسمانه آن را شیب دار ساخته اند .برخی بر این باورند که میان دو سنگ خرپشته آن جسد داریوش گذاشته شده بود که این سخن درستی نیست و درون استودان تنها حوضچه ای سنگی ،بصورت جدا بوده است .

پروفسور استرناخ درباره ی باغهای پاسارگاد می نویسد : در جریان بر پایی یک پایتخت یادمانی که نشاندهنده ی اقتدار هخامنشیان بود،کوروش با بلندپروازی یک باغ را نیز در برنامه ی ساختمانی خود گنجاند .باغهای سلطنتی آشور و بابل همواره بخشی مجزا یا مکمل برای کاخ بوده اند .اما می بینیم که کاخهای کوروش با ایوانهای طویل و فضای باز اطراف خود به عنوان بخشی مکمل از طرح مفصلی به کار رفته اند که در آن، به تعبیری خود باغ به صورت اقامتگاه سلطنتی در می آید .

در داخل محدوده ی طرح نوین کوروش شماری آبگذر سنگی وجود دارد که نه تنها نشاندهنده ی یک باغ رسمی اند ،بلکه همان گونه که شکل نشان می دهد به ترکیب بخش های مختلف محدوده ی کاخ به صورت واحد کمک می کنند .

این آبگذرها به شیوه ی هخامنشی در بهترین شکل خود ساخته شده اند تا دوام یابند .آنها از بلوکهای خوشتراش و متصل به هم سنگ آهک تشکیل شده اند و به شایستگی با معماری خوش دست کاخهای مجاور همسانی دارند .آب لازم برای آبیاری باغ به آسانی در دسترس بوده است .از جمله منابع محلی آب، مجاری دائم بود که دامنه ی شرقی " تل تخت" را می پوشاند و سپس مستقیما به سوی قلب محدوده ی کاخ پیش می رفت .

همچنین باید توجه داشت که این آبگذرها که از سنگهای سفید براق ساخته شده اند فقط جنبه ی تزئینی نداشته اند .تقریبا به طور یقین می توان گفت که آنها نقش مهمی در آبیاری باغ سلطنتی پاسارگاد داشته اند .حوضچه های کوچک مربع شکل برای پر کردن مخازن آب به کار می رفتند .

اکنون باید بررسیهای خود را به ساختار باغ سلطنتی در پاسارگاد معطوف کنیم .در مرکز پلان این باغ که خودت به علت ویژگی هندسی اهمیت دارد ، می توان نمونه ی جالبی از یک " باغ اندرونی" را یافت که محوطه ای مستطیل شکل به طول ۳۰۰ و عرض ۲۵۰ متر است و با توجه به درختان و بوته هایی که در نقشه ی فرضی در ردیفهای قرینه کاشته شده اند می توان فرض کرد که آن باغ را آبگذرهای مستقیم تقسیم می کرده اند .این باغ اندرونی احتمالا فقط سه مدخل اصلی داشته است .که عبارت بوده اند از کوشک A,کوشک B,کاخP، 

در این باز سازی نه تنها می توان یک ترتیب فرضی در باغهای کنار هم را تشخیص داد.که در آن باغچه های کوچک فاقد آبگذرهای سنگی بودند ،بلکه گستره ای از تجارت جدید در شکل دهی به محوطه ی باغ نیز خودنمایی می کنند چون باغ اندرونی مورد نظر بوده ،کاخ ( یا بنای اصلی باغ) را دو بنای جانبی کامل می کرده اند و این دو نه تنها تقریبا مقابل یکدیگر و در فاصله ای یکسان از بنای اصلی قرار می گیرند ،بلکه موقعیت تقریبی آنها به گونه ای است که بسیاری از ورودی های موجود در باغ های دوره ی اسلامی را به خاطر می آورند .البته موقعیت کوشکهایAوB شکل را که چندان متقارن نیست می توان در کل به حساب طراحی باغ گذاشت که هنوز تکامل نیافته بود.باید توجه داشت که حتی اگر نتوان پلان این کوشکها را دقیقا در دوره های بعد ملاحظه کرد باید گفت که نمای دلباز و با صفای این بناها از ویژگی های بیشتر کوشکهای متاخر ایرانی بوده است .مدارک باستان شناختی فراوان و انکار ناپذیرند .همچنین به درستی می توان ادعا کرد که کوروش تمایل داشته است که علاوه بر نمای گل و گیاه نزدیک کاخ ،از چشم انداز مرکزی باغ وسیع خود نیز تا جایی که امکان داشته استفاده کند .در عین حال می توان یک مسیر دید طولانی و مرکزی را باز شناخت که ما را با یک الگوی چهار قسمتی از محوطه های مستطیل شکل رو به رو می کند که کاملا مطابق اندازه های کاخ باغ است .در جمع بندی باید گفت که اکنون می توان یکی از بنیادی ترین عوامل در طرح باغهای متاخر ایرانی را که همان چهار باغ است در پلان باغ اصلی کوروش در پاسارگاد دید .

اهمیتی که بخشهای درونی و برونی باغ سلطنتی در محاسبات معماران کوروش داشته اند در بقایای دو کاخ مجاور منعکس شده است .محور اصلی پلان چهار گوش کاخ Sبر محور طولی کاخ Pعمود است و لذا طویل ترین ایوان ستون دار این دو بنا جهت عکس " باغ بیرونی" فرضی قرار دارد .علاوه بر این ،ایوان ستون دار کاخ P به مثابه یک نرده ی دائمی و سنگی برای باغ بود و کوروش می توانست در سایه ی این ایوان بنشیند و از منظره ی باغ لذت ببرد .همان گونه که پیشتر دیدیم طویل ترین ایوان کاخ P با باغ درونی مجاور مرتبط است و به جز محل قرار گیری تخت سلطنتی ،در گذشته دارای یک نرده ی سنگی بوده است .

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۱۴:۳۳
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*یکی از ویژگی های ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آنرا بهتر از نوآوری بد می دانستند.تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد ‌.آریایی ها چون مردمی کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند ،خویی آشکار و جو و سازگار داشتند .

* به گمان فراوان آریایی ها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه ،در برخورد با معماری ارارتویی،از آن الگو گرفته و آنرا " برساو"( "برساوکردن" برابر الگو گرفتن از نگاره های طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریخت های ناب هندسی است .( برساویدن= بر+ ساویدن یا سابیدن یا زدودن). ایرانیان کهن ،تقلید از طبیعت را ناپسند می شمرده اند .برای همین نگاره ها بگونه " یَله" کار می کردند ( یله یعنی آزاد) که امروز به آن برداشت انتزاعی یا ذهنی می گویند .به قالی هایی که در آنها نگاره های انتزاعی ویله بافته شده " یله باف" می گفتند .رویاروی " گله" که برابر تقلید از نگاره های طبیعت بود .) نگاره های یله ای با خط های بسیار ساده و هندسی کشیده می شوند مانند کُل اسنا ( بز کوهی ایستاده ) ،کُل در ( بز کوهی) .هنر یله پردازی و نگاره های آن به کشورهای دیگر برده شد و دگرگون شده ی آن به ایران باز گشت .مانند نقاشی مانویان که به چین و ژاپن رفت و به گونه ای دیگر به ایران بازگشت و در زمان صفویان ویژگی های ایرانی پیدا کرد .اصولاً نگارگری ،شعری بوده که در ان کلمات ،همان رنگ ها و نگاره ها هستند ،و شعر ،نگاره ای بوده که در آن از کلمات برای بازگویی چیزی بهره برده اند .) کرده اند .مردم ایران از هزاران سال پیش ،از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند، چنانکه مردم ابیانه و افراشته ( در نطنز) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند ،چنین کرده اند. نمونه های این الگو برداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت می شود که دو نمونه از آنها " تالار ستون دار " و " کلاوه" ها بوده است. 

* نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود .ستون هایی چوبی در میان تالار هم زده می شد .همین روش را آریایی ها در شوش پی گرفتند .البته آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای ( قطر) برخی دیوارها تا پنج گز می رسید .با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند .جلوی ورود گرما به درون را بگیرند .بدین گونه از معماری ارارتویی الگو برداری می شد ،در حالی که ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود ، در شوش دگرگون شده بود .

* ساخت تالار ستون دار با پوشش دو پوسته تیر پوش ،پس از اسلام نیز دنبال شد .نمونه هایی از آن در مسجد جامع ابیانه ،مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می شود .

* کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری پارسی ساخته شد .نمونه این الگو برداری ، ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۲:۱۵
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*هزاران سال پیش دسته ای از نژاد هند و اروپایی در تاریخ ناپیدایی از تیره اصلی خود جدا شد و در سرزمینی از آسیای مرکزی خانه گزیده و چون دو ملت هندی و ایرانی از آن پدید آمد ،مردم شناسان آنها را نژاد هند و ایرانی خوانده اند. سپس یک دسته بزرگ از آنها بنام "سّکا" جدا شد که خود به دو دسته دیگر تقسیم شد و یکی از آنها تیره " اّری" یا " آریا" بود .

* این تیره پس از چندی به انگیزه های ناپیدایی ،شاید بعلت افزایش جمعیت و ناسازگاری با محیط بومی، به چند دسته بزرگ تقسیم شد ،دسته ای از کو۶ های هندوکش گذشت و به دره رود سند روی آورد و دسته دیگر در بسیاری از سرزمین های خرم و سرسبز میان رودهای سیحون و جیحون بر جا ماند .تا اینکه نزدیک به ۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد به ایران کنونی روی آورد . 

* نخستین جایی که بر پایه ی نوشته اوستا زاد بوم این تیره بود، سرزمین " آییرن ویچه" یا " ایران ویچ " بود که به گمان بیشتر پژوهندگان همان سرزمین خوارزم است .دسته های گوناگون این تیره پس از کوچ بزرگ از ایران ویچ ،کم کم در سرزمین های سغد،مرو و هرات ،کابل ،هیرمند و سپس در تمام مشرق ایران یعنی خراسان و رود جیحون و ریگزار خوارزم خانه گزیدند. این سرزمین ها کهن ترین جایگاه کوچندگان آریایی بود .

* در مرحله دوم کوچ ، آریاییان به دامنه های جنوبی البرز و سرزمین های خرم آذربایجان رو آوردند و تا کوه های قفقاز هم رفتند و تیره دیگری از آنان به سرزمین های جنوبی ایران رو کردند .

* آریایی ها در کوچ بزرگ خود در برخورد با دیگر تیره ها ،همچون برخی ملت های آن زمان به جنگ و خونریزی نمی پرداختند .برای نمونه آشوری ها در میانرودان در حمله های خود همه چیز را نیست و نابود می کردند .ولی آریایی ها به هر جا که می رسیدند پس از چیرگی بر مردم از در آشتی در آمده و از دانسته ها و تجربه های آنان بهره می بردند .

از اوایل قرن هفتم پیش از میلاد یکی از سران تیره های روسای قبائل ماد بنام " دیاکو" ،فرمانروایی را در آن سرزمین بدست گرفت و دودمان مادها را پایه گذاری کرد .آنها از ۷۲۸ پس از میلاد تا ۵۵۰ فرمانروایی کردند .در سال ۶۰۵ پس از میلاد هوخشتره دولت آشور را بر انداخت .اهمیت و شهرت جهانی ایران از همین هنگام آغاز شد ، زیرا پیروی بر آشوریان تاثیری شگرف در میان تمدنهای بزرگ آن زمان گذاشته بود .دولت ماد هم در سال ۵۵۰ پیش از میلاد بدست هخامنشیان بر افتاد و جزءدولت پارس گردید .دولت پارس از سال ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد بر بخش قسمت بزرگی از سرزمینهای هندوستان و آسیای مرکزی تا کشورهای شمال آفریقا در کنار دریای سرخ و تمام بالکان تا داخل شبه جزیره یونان فرمانروایی می کرد .یکی از ساختمانهای بازمانده از مادها تیه نوشیجان است که از سده ۷ تا ۸ پیش از میلاد بر جای مانده است.ساختمان مرکزی آن ، دارای چند تالار است که این کشیدگی منطق ایستایی نیز دارد .تاق ها از گونه جناغی هستند که به روش ضربی آجر چینی شده اند ، گر چه روشن نیست چرا رج های آجر در آنها پشت سر هم و پله پله چیده شده اند و در یک رده افقی نیستند در حالی که می بایست در یک رده چیده می شدند .دیوارها به اندازه کافی ستبر ساخته شده اند تا بتوانند جلوی رانش تاق ها را بگیرند ‌.گرداگرد ساختمان تاقنماهایی با چفد جناغی زده شده که اگر با بررسی های باستان شناسی تاریخ آن روشن نمی شد ،ممکن بود آنها را از چفدهای دوره ی صفوی بدانند .

* طرح این گونه ساختمان بعدها پس از اسلام در آرامگاه شیخ علاالدوله بیابانکی در صوفی آباد سمنان ،و نیز در آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی در خرقان نزدیک شاهرود و در برخی چکادها و کلاه فرنگی ها دوباره بکار گرفته شده است .موزه ایران باستان از روزگار معاصر با این طرح ساخته شده است .

* نمونه دیگر معماری مادها استودانها هستند .در آن زمان بدترین کارها را آلوده نمودن چهار عنصر آب،خاک،آتش،هوا می دانستند و به همین دلیل مردگان را خاک نمی کردند .هر چند شواهدی هست که نشان می دهد آریایی ها در زمانی مرده ها را به خاک می سپرده اند ،اما دلیل روشنی برای آن یافت نشده است. البته به گونه ای دیگر در شمال ایران سکاها نیز چنین می کردند و بستگان مرده خود را در بیابان رها می کردند ،که کوروش این کار را بر انداخت .بعدها در روزگاری در ایران تمدن پیشرفته تری داشت ( دوره ی هخامنشی ) کسی که از دنیا می رفت را روی شبکه فلزی و آهنی ( هر چند که فلزات نیز از سنگ بدست می آمده اند ) در کریاس خانه می گذاشتند .نساکشها( کسانی که مرده ها را حمل میکردند، نساکش نامیده می شدند و مورد کم توجهی مردم قرار می گرفتند .برای مثال حتی نمی توانستند در آبادی بروند .) مردگان را در دخمه ها می گذاشتند .دخمه ها( واژه دخمه به چند معنی گرفته شده است .بعضی می گویند دخ یعنی داغ ،و لذا شاید مردگان را می سوزاندند ،اما چون آتش نیز مقدس بوده این تعبیر احتمالاً درست نمی باشد .گفته دیگری دخ را به معنی دورانداختن می داند که در اینجا معنی دور افتاده را می دهد .) را معمولاً در بیرون آبادیها و در میان صحرا می ساختند .شکل آنها همچون برجی گرد بوده که در نداشته و با نردبان آهنی از آن بالا رفته ،مرده را درون آن برده و آنرا به سنگ می بستند تا جانوران لاشخور نتوانند استخوان آنها را همراه گوشت بکنند .این استخوان را سپس تمیز کرده ،در جعبه سنگی در داری ( مانند صندوق) قرار داده و در جایی بنام" اُسدان" ( استخوان دان) یا "اُستودان" می گذاشتند تا با خاک تماس پیدا نکند. آثار زیادی از این گونه استودانها که بر دامنه کوه کنده شده در ایران یافت می شود بنای دکان داوود در نزدیکی سر پل ذهاب از پیش از هخامنشیان مانده است .در جلو دو ستون دارد و در بیرون آن نقش یک مادی دیده می شود .نمونه های دیگر استودان در فخریکه در کردستان ،سکاوند در نزدیکی سقز ،داو دختر و صحنه می باشند .در نقش رستم از دوره داریوش و اردشیر چند استودان بر جای مانده است .این آثار اتاقک هایی هستند که درون سنگها تراشیده شده اند و زیر و روی درگاه آنها را صاف کرده تا قابل دسترسی نباشند.درون آنها استخوانها را می گذاشتند .گاهی این استودانها بصورت برج ،مانند آنچه در کعبه زرتشت است بوده اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۱:۱۴
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*شیوه ی پارسی ،نخستین شیوه ی معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله ی اسکندر به ایران ،یعنی از سده ششم پیش از میلاد تا سده ی چهارم را در بر می گیرد .نام این شیوه از تیره ( قوم) پارس بر گرفته شده که در این روزگاران بر کشور پهناور ایران فرمانروایی می کردند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۱:۲۷
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*هنر و معماری در جهان پهناور اسلام دارای ۴ " دبستان " یا شیوه بنیادی است .البته شیوه های فرعی دیگری در برخی کشورهای اسلامی مانند اندونزی نیز قابل بررسی است ‌.این چهار شیوه چنین هستند : 

۱_ شیوه ی مصری : این شیوه از معماری کهن مصر ریشه گرفته است و در کشورهای اسلامی شرق آفریقا ، مصر، سودان و کشورهای پیرامون تا حجاز را در بر می گیرد که در آنجا با شیوه ی شامی برخورد می کند .

۲_شیوه ی شامی : این شیوه از هنر و معماری بیزانس ریشه گرفته و کشورهای سوریه ،فلسطین،لبنان و اردن و بخشی از ترکیه را در بر می گیرد و دارای ویژگی های مشترکی با شیوه ی مصری است .این شیوه در عربستان با شیوه ی مصری در هم آمیخته شد و دستاورد آنها ساختمانهایی است که امروزه در مکه و مدینه دیده می شود .

۳_ شیوه ی مغربی: که شیوه ای بسیار پیشرفته و چشمگیر است و در بر گیرنده ی کشورهای کشورهای مراکش امروز ،الجزایر و جنوب اسپانیا می باشد .در این شیوه مسلمانان ایرانی سهم بسزایی داشته اند. شیوه ی مغربی یکی از شیوه های ارزشمند هنر و معماری اسلامی است .این شیوه بعدها به دو شاخه شد،یکی در شمال آفریقا بر جای ماند و دیگری در اندلس پا گرفت .در جنوب اسپانیا ،پس از گشایش آن بدست مسلمانان ،ساختمانهای ارزشمندی مانند کاخ الحمرا در غرناطه ساخته شد و همه پژوهندگان باور دارند که این شیوه تاثیر بسیاری روی هنر و معماری اروپا داشته است .شاخه اندلسی پخته تر از شاخه مغربی شد،گر چه هر دو یک خاستگاه داشتند .

۴_ شیوه ایرانی : این شیوه از همه ارزشمندتر و گسترده تر بوده و در بر گیرنده ی کشورهای میانرودان ( عراق) ،ایران،افغانستان، پاکستان،جمهوری های فرآرودی( ماوراالنهر ) ازبکستان،تاجیکستان و ..... تا هند و اندونزی می باشد و همچنین شیخ نشین های پیرامون خلیج فارس ( همچون عمان) و همه سرزمینهایی که ایرانیان در گسترش اسلام در آنها پیشگام بوده اند .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۰۷:۰۰
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۹ ، ۲۳:۳۷
زهرا جوکار

shirazart.blog.ir 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۵۵
زهرا جوکار

 shirazart.blog.ir 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۸ ، ۰۰:۲۲
زهرا جوکار