نصرالله افجهای، پس از اتمام دوران تحصیلی، و گذراندن یک سالی کارآموزی نزد استاد رسام عرب زاده (طراح و بافنده فرشی)، از تعلیمات هنری استاد کیمیا قلم زنجانی بهره گرفت (کیمیا قلم زنجانی یکی از نویسندگان کمنظیر خط ناخنی بود). سپس نزد استاد علیاکبر کاوه (خوشنویسی مشهور)، که از شاگردان عمادالکتاب بود، به تلمذ پرداخت. آنگاه به انجمن خوشنویسان رفت و در محضر استاد حسین میرخانی، از رموز خط و خوشنویسی آگاه شد. در همین دوره است که به کسب تجربه گوناگونی در خط نویسی دست میزند و با استفاده از رنگ، جلوهای تازه به خوشنویسی اش میدهد. افجهای، که مدتی نقاشی میکرده است و طبیعت پردازی، حالا از فوت و فن نقاشی در خطاطی سود میجوید و در گفتگویی اشاره میکند:
در جایی با پرویز کلانتری (نقاشی) و اسماعیلی شاهرودی (شاعر) صحبت میکردیم و کلمه نقاشیخط را از ایشان مصلحت کردم. شاهرودی گفت "براساسی کلمه کاریکلماتور(مخفف کاریکاتور کلمات) بگذار خطاشیا" خندیدیم. اما کلمه نقاشیخط را، که من برای اولین بار به کار بردم، پوستر کردم.
در نخستین تجربه اش افجهای به برجسته کردن خط و استفاده از حجم و کاربرد پرسپکتیو در کارش توجه دارد، گاهی از شیوه خط ناخنی - که خط بی رنگ برجسته بر صفحه سفید کاغذ است و آن را از استادش کیمیاقلم آموخته - در ساختن تابلوهایش سود میجوید، اما به جای ناخن کاری، از برجسته کردن صفحات مسی نازک استفاده میکند. در مرحله بعد با سرزدن به کارگاهها و استفاده از پرسیهای صنعتی، نوعی خط برجسته یا فرورفته را بر چرم و فلز می آزماید و در تجربه بعدی از کارگاه ریختهگری برای سه بعدی کردن حروف و حجم بخشیدن به کلمه – مجسمههایش سود میجوید. آزمونهایی که تناولی با هیج کرده بود، او با عشق مکرر میکند. تجربهای که افجهای براساسی خط معقلی میکند و آن خط را از سطح دوبعدی به فضای سه بعدی میبرد و به آن پرسپکتیو میدهد، حاصل تأملی است که او از کاشیکاری گنبدها اندوخته. این تجربه از یک سو با تجارب هنری آپ آرت، و از سوی دیگر با تجربه وازارلی متقارن است.
افجهای خود در گفتگویی، هوشیارانه به این موضوع اشاره می کند:
"نمیتوانیم نسبت به آنچه که در دنیای امروزی میگذرد، بیاعتنا باشیم. من معتقدم که هنرمان را تا حدی که فراموش نکنیم می شود با زمان به پیش برد و به نوعی امروزی کرد. زبان نقاشی و گرافیک، شرقی و غربی ندارد، بلکه زبان واحد بینالمللی است، همراه با شناسنامه خود."
در سیاهمشقهایش به نکتهای، که در کار قدما به طور طبیعی پدیدآمده بوده، توجه میکند؛ نوشتن حروف رو و زیر هم، با مایههای روشن و تیره مرکب، تسلسلی در عین جدایی به وجود میآورد که خاصیتی برجسته به خط میدهد. او از این تجربه فراتر میرود و با کوچک و بزرگ نوشتن خطوط این خاصیت گرافیکی را تشدید میکند. وی در این تجربه تنها نیست و مافی و پیلارام و دیگران نیز به شیوه خود به برجسته کردن حروف، به پرسپکتیو بردن واژهها و کلمات، هندسی و تجریدی کردن آن، میکوشند. حتی در آثار محسن وزیری - مجسمه های چوبی و نقش برجستههای متحرک - انحنای واژگان فارسی - عربی را میبینیم که به نهایت استیلیزه شده و از آن نشانههای آشکار نوشتاری فقط حرکتی را در فضا، به درون یا بیرون شکل، به عاریت گرفته است.
از صفحه آثار نصرالله افجهای در سایت آرتیبیشن دیدن فرمایید.
به افجهای در گفتگویی این طور اشاره میکند:
" به نظر من نقاشیخط رشتهای از خطاطی - نقاشی است و در آن اولویت به طرح داده میشود تا به رنگی؛ و شایسته است که از رنگهای شرقی و آنچه که در طبیعت خاکی ما یافت میشود، استفاده گردد. لازم به تذکر است که، طبعاً پیدایش مکتب و دستیابی به تحولات اساسی در هنر، منحصر به فرد و مقطع خاصی نیست. زمان و طول آن مطرح است. اصلی و ریشه نقاشیخط - که امروز تا حدی بیشتر از گذشته متداول گشته - کار امروز و ابداع و ابتکار یک یا دو هنرمند نیست. نقاشیخط از دیرباز در این مرز و بوم، در لباس دیگر، معمول بوده و میشود گفت که، امروزه شاید به ارزشیهای والاتری رسیده باشد؛ مثلا، خط طغری با شکلی خاصی خود به دوران سلاجقه می رسد؛ چون مهرهایی که بر بالای فرامین سلطان مینوشتند و در زیر آن متن فرامین تحریر میشده؛ و یا مرغ بسم الله، که بسم الله الرحمن الرحیم را هنرمندان ایرانی در قرون گذشته به شکلی مرغ ترسیم و تحریر کردهاند، آن مرغ مهر تثبیتی بر صفحه تاریخ هنر خطاطی و نقاشی است، ابداع و ابتکار من یا هنرمند معاصر دیگری نیست. تنها امروز حضور دست خط شخصی من و یا دیگران شاید جلوهای دارد، اما ریشه چنین حرکاتی به دوران قاجار و یا به پیش از آنها میرسد و در هر گوشهای از بناهای اسلامی، گاه در زیر ذرهبین، خود، نمونهای از نقاشیخط است و اگر اساتید بزرگ دوره قاجاریه به هنر زمان صفویه بسنده می کردند - گو این که میرعماد در چهارصد سال پیشی حرفهایش را گفته و خط را به اوج والای زیبایی رقم زده بود – شیوهای چون شیوه میرزاغلامرضا اصفهانی و میرزارضایی کلهر و در این اواخر شیوه استاد عمادالکتاب سیفی قزوینی، هرگز به ظهور نمیرسید، که تلاشی و کوششی هنرمندان فعلی ما این باشد که سر بالا کنند و به آن قدرت قلم نظاره کنند. و آرزوی شان تنها دستیابی به آن مقدار باشد. در اینجا برای روشن شدن اذهان کسانی که به نقاشیخط، با دید خطاطانه نگاه میکنند، باید ذکر کنم که: هدف برای من تنها خوشنویسی نیست، بلکه، در درجه اولی، ایجاد ترکیب بندی در فرمهای چشمنواز است.
بررسی آثار افجهای در حراجها:
آثار نصرالله افجهای در حراجهای بینالمللی کریستیز، بونامز، ساتبیز و تهران شرکت داشته شده است که در این مقاله حراجهای ساتبیز و تهران را بررسی می کنیم.
حراج ساتبیز:
در حراج ساتبیز تعداد 6 اثر در سالهای 2010 تا 2014 از نصراللخ افجهای شرکت داده شده که ارزانترین آنها مربوط به سال 2010 با قیمت میانگین پایه 35000 دلار به حراج گذاشته شد و با قیمت 37500 دلار که بالاتر از قیمت میانگین پایه چکش خورد و گرانترین اثر مربوز به سال 2014 و 2013 به صورت مشترک بود، سال 2014 میانگین قیمت 85000 دلار بود که با قیمت 87500 دلار فروخته شد و در سال 2013 اثر نصرالله افجهای فروش بسیار عالی داشت چراکه قیمت پایه این اثر 50000 دلار بود و با اختلاف بالایی با قیمت 87500 به فروش رسید (نمودار اول حراج ساتبیز) این فروشها در صورتی است که ابعاد و مساحت این دو اثر تقریبا یکی بوده (نمودار دوم حراج ساتبیز) و با توجه به این ابعاد با اثر وارد شده به حراج در سال 2011 میبینیم که آثار استاد افجهای در سالهای اخیر در بازارهای بینالمللی رو به رشد است.
نمودار اول حراج ساتبیز(در این نمودار میانگین قیمت آثار و قیمت فروخته شده نشان داده شده است)
نمودار دوم حراج ساتبیز( مساحت آثار نصرالله افجهای در حراج ساتبیز)
خط حرکت ممتد و پیوسته در سطح یا فضا می باشد .
خط عمودی یا قائم یا ایستاده یا شاغولی :
قویترین خط از نظر تاثیر گذاری است .دارای مفهوم استقامت ، ایستادگی ، برافراشتگی و استواری است .نمایانگر قدرت ، استقامت و فعالیت و پایداری است .نشان دهنده ی انسان ایستاده است.خط ایستاده مفهوم توازون و اتکاء به نفس را می رساند .این خط دید را به بالا می کشاند و دلالت بر بلندی دارد و انسان را لاغر نشان می دهد.و به لباس وقار و تناسب می دهد .اگر این خط در بالا باریک و در پایین پهن باشد بلندتر و کشیده تر به نظر می آید زیرا در اینگونه اشکال دید ادامه دارد و ممتد می شود .مانند اشکال مخروطی یا موازی ، عکس این روند در مورد خطوط افق درست است .اگر این خط در پایین گستره باشد سنگین تر و و در بالای گستره سبک تر است .خط عمود در بالای گستره به رنگ زرد و در پایین گستره به رنگ آبی تیره است.این خط حالت مردانگی دارد .
از جمله هنرمندانی که که از خط عمود و افق با ترکیب بندی متقاطع استفاده کرده است ، پیت موندریان از سردمداران سبک آبسترا است که در حال حاضر هم طراحان لباس از طراحیهایش بهره می برند .
کادر مستطیل عمودی ، اعتماد به نفس و روحیه مثبت را به بیننده القاء می کند.
ترکیب عمودی : ترکیب های عمودی اغلب معرف روحیه ی مثبت و موجب القای کیفیت ایستا در تصویرند .
خط افقی یا کشیده :
نشان دهنده ی آرامش ، سکون و سکوت است سرد است و آرام و آرامش بخش و حالت استراحت و سکون و هماهنگ با رنگهای سرد و بویژه آبی و سیاه ، مثل رنگهای شب .
خطی بی هیجان است .انسان خوابیده و مرگ را تداعی می کند .خصوصیاتش بر خلاف خط عمودی است .دلالت بر پهنا دارد و چاق کننده است.
اگر به صورت فاصله دار و ممتد باشد حالت آن تغییر می کند بدین صورت که خط فاصله دار قد را کوتاه تر و شخص را لاغر تر نشان می دهد .در حالی که خط افقی و یا اشکالی که در پایین باریک و در بالا پهن تر باشند شکل را کوتاه تر و پهن تر به نظر می رساند .ترکیب افقی بیشتر معرف انرژیهای از نفس افتاده اند.سکون و آرامش درون را القاء می نماید .این خط در پایین گستره سنگین تر از همین خط در بالای گستره است.در ترکیب های پویا و نیرو آفرین ، افقی خطی است ، محزون و اندوهگین و مغموم و خموش و آرام و بی حرکت ، خطی است یاد آور فرو بستن چشمها و خواب زدگی .
اصولا پرده ی کارهای آرام ، در قطعهای کشیده و افقی اجرا می شوند.حرکت خط افق از راست به چپ حرکتی است ضعیف و نشانگر جنبشی از جلو به عقب و از سطح به ژرفا ، از پویایی به ایستایی و بر عکس.
حرکت از چپ به راست آن ، حرکتی است نیرومند ، نشانگر جنبش از ژرفا به سطح و از عقب به جلو می باشد .
خطوط مایل ، مورب ، کج یا قطری :
خط مورب هر چه به محور افق نزدیک تر باشد کیفیت خط افقی آن نیز بیشتر می شود و هر چه به محور عمود نزدیک تر باشد کیفیت خط عمود را بیشتر به خود می گیرد .بنابر این خصوصیات هر دو خط عمود و افق را تواما داراست .پس آرامش و وقار و زیبایی و لطف را به صورت تلطیف شده در خود جای داده است به طور کلی خطوط مایل آرامش بخش تر از خط عمودی است .اشکال را با شکوه تر و شکیل تر به نظر می رساند مانند حمایلی که افسران بر تن خود می اندازند ، یا ساری که هندوان بر تن می کنند .صفتی فعال دارد و نشان دهنده پویایی و تحرک است .نمایانگر کمی خشونت و عدم سکون و ثبات است .کمی متزلزل است و نا ایستا .دید را به فراتر از خود هدایت می کند .از برخورد خطوط با هم خطوط خشن به وجود می آید و حس جنگ را ایجاد می کند و خطوط اریب بیشترین حس را دارد .ترکیب اریب ، عدم ایستایی و تعادل ، اول حکایت از ریزش و عدم پایداری و نابسامانی است.
خطوط منحنی و مواج :
نشان دهنده ی نرمی، لطافت و مهربانی است .خطی است آرام و کامل ترین شکل آن دایره است .برای نمایش حرکت سیال و مداوم ، ملایمت و ملاطفت مورد استفاده قرار می گیرد .به نسبت خطوط صاف حجم بیشتری ایجاد می کند و فرم را حجیم می کند .ظرافت و نرمی ، لغزندگی از خصوصیات این خط می باشد .در منحنی نیروهای بیرونی و درونی یکدیگر را در نقطه به نقطه خط خنثی کرده و احساس بصری ملایمی را القاء می کند .این خطوط در لباس حالت و فرمی متفاوت عرضه میکند .با درشتی و ریزی و پهنا و باریکی خط لباس نمایشی دیگر پیدا می کند .این خطوط امکان دارد به شکل دایره ، هلالی های بزرگ ، دالبرهای کوچک و ممتد مورد استفاده قرار گیرد .پس آنچه که مسلم است .نگریستن به ترسیمات هلالی شکل برای چشم آسانتر و راحت تر می باشد و خط و شکل را به نظر زیباتر و آرامش بخش تر می کند .به طوری که زیباترین اشکال از خطوط منحنی به وجود می آیند .رنگهای سرد با فرمتهای نرم و منحنی مناسبت دارند .شکل دایره با ماشین و صنعت مناسبتو همخوانی بیشتری دارد .این شکل نمادی از زنانگی ، درون گرایی ، صمیمیت و پاکی ، نرمی و لطافت است و القاء کننده ی وحدت ، عشق ، آرامش ، عرفان می باشد .ترکیب دایره معرف کهکشان ، عالم ملکوت و مبین زمان است.
خطوط شکسته یا زاویه دار :
نشانی از تهاجم ، تشویش و اضطراب ، جنگ و خشم است .دید را قطع و شکل و خط را کوچکتر به نظر می آورد . در صورت ریز نقش ذهن مشوش و شلوغ را می رساند .بسیار عصبی و دگرگون است .ترس را با در هم وریز بودن این خط نشان می دهد.
خط های دیداری در شکسته های عمودی با شکسته های افقی یا مایل متفاوت خواهند بود.
خطوط حلزونی یا اسپیرال :
حرکت زیاد حلزونی مفهوم سر گیجه ، تهوع و سر در گمی را داراست .و نمایش کم آن بازی و شیطنت کودکانه را دارد .ترکیب حلزونی در کار نگارگران ایرانی میل به تکامل را نشان می دهد .در لباس می تواند نشان دهنده ی عمق و یا برجستگی باشد .از خصوصیات منحنی که بیش از سایر خطوط بهره می برد .خطاهای دیداری در منحنی ها عمودی با منحنی های افقی یا مایل متفاوت خواهند بود.
از میان حجم های گوناگون ( کره) القاء کننده حس معنوی بیشتر و " مکعب" القاء کننده حس امنیت بیشتر است .هرم نیز ایستاترین فرم طبیعت است.
مربع نماد مکان است و دایره نماد زمان ، مربع نماد سکن است و دایره نماد حرکت.
خط در طراحی لباس :
خط به کناره یا پیرامون لباس و برش های تزئینی که فضای داخل لباس را تزئین می کند ، نسبت داده می شود .خط ایجاد خطای بصری می کند .خطوط عمودی باعث بلندتر شدن اندام می گردند و خطوط افقی باعث کوتاهتر شدن اندام می شود .خطوط افقی یا برش افقی هر چه در قسمت بالاتنه به کار برده شود قد را بلندتر نشان می دهد و هر چه به سمت کمر و پائین تر بیاید قد را کوتاهتر نشان می دهد .