Shirazart.blog.ir
کارل گوستاو یونگ، روانشناس سوئیسی ( ۱۹۶۱- ۱۸۷۵)، به مقوله هم زمانی پیوند روح و ماده ، تاثیر متقابل ذهنیت و عینیت اشاره دارد و فکر و عمل انسان را حائز معنی می پندارد .
مقوله تصادف اجباری توسط آندره برتون ( سورئالیست) و لویی آراگن( سورئالیست) و سورئالیست های فرانسه تدوین شد. این فرضیه بر پیوند عینیت دنیا و ذهنیت خلاق انسان استوار است.
آندره برتون: شاعر سورئالیست
یونگ به نوشته های نیچه ، شوپنهاور، گوته، دکارت، توجه بسیاری داشته و تحت تاثیر متون کیمیا گری یا عرفانی شرق بوده است.
عامل مشترک دیگر یونگ و دیگر سورئالیستها ، توجه به شرق و فرهنگهای غیر اروپایی است.
هانری کربن ، ایرانشناس بزرگ از مریدان گوستاو یونگ بود .
برتون و آراگن ، به آثار شرقی و شعرای ایرانی علاقه مند بودند.
بین یونگ و نهضت سورئالیسم ، در عرصه ی نفوذ فکری و تاثیر اجتماعی نکات مشترکی را می توان مشاهده کرد . بر خلاف عقاید فروید
زیگموند فروید، نخستین کسی بود که کوشید بگونه ای تجربی زمینه ی نا خود اگاه خود آگاهی را بررسی کند.
فروید ، انسان درون گرا را شخص بیمار می شمرد.
یونگ چهار گونه از کار کرد بدن را اینگونه معرفی می کند ۱) شعور ( یعنی دریافت حسی ) به شما می گوید چیزی وجود دارد.۲) تفکر : به شما می گوید آن چه چیز هست.۳) احساس : به شما می گوید آن دلپذیر است یا نه ۴) مکاشفه : به شما نشان می دهد آن چیز از کجا آمده و به سوی چه کشیده می شود.