کنکور هنر شیراز

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۵۰ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

Shirazart.blog.ir 

دریافت
حجم: 908 کیلوبایت
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۳:۴۹
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*برنامه ریزی کنکور هنر برای تمامی زیر گروههای هنر همراه با جزوه 

* آزمون هفتگی کنکور هنر که با برنامه ریزی هفتگی تنظیم است .

* مشاوره کنکور هنر 

* جهت مشاوره ،برنامه ریزی کنکور هنر با شماره ۰۹۱۷۰۵۲۲۱۹۲ ،زهرا جوکار ،برنامه ریز و مدرس کنکور هنر و مدرس دانشگاه های هنر شیراز تماس حاصل فرمائید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۳:۲۵
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*یکی از ویژگی های ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آنرا بهتر از نوآوری بد می دانستند.تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد ‌.آریایی ها چون مردمی کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند ،خویی آشکار و جو و سازگار داشتند .

* به گمان فراوان آریایی ها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه ،در برخورد با معماری ارارتویی،از آن الگو گرفته و آنرا " برساو"( "برساوکردن" برابر الگو گرفتن از نگاره های طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریخت های ناب هندسی است .( برساویدن= بر+ ساویدن یا سابیدن یا زدودن). ایرانیان کهن ،تقلید از طبیعت را ناپسند می شمرده اند .برای همین نگاره ها بگونه " یَله" کار می کردند ( یله یعنی آزاد) که امروز به آن برداشت انتزاعی یا ذهنی می گویند .به قالی هایی که در آنها نگاره های انتزاعی ویله بافته شده " یله باف" می گفتند .رویاروی " گله" که برابر تقلید از نگاره های طبیعت بود .) نگاره های یله ای با خط های بسیار ساده و هندسی کشیده می شوند مانند کُل اسنا ( بز کوهی ایستاده ) ،کُل در ( بز کوهی) .هنر یله پردازی و نگاره های آن به کشورهای دیگر برده شد و دگرگون شده ی آن به ایران باز گشت .مانند نقاشی مانویان که به چین و ژاپن رفت و به گونه ای دیگر به ایران بازگشت و در زمان صفویان ویژگی های ایرانی پیدا کرد .اصولاً نگارگری ،شعری بوده که در ان کلمات ،همان رنگ ها و نگاره ها هستند ،و شعر ،نگاره ای بوده که در آن از کلمات برای بازگویی چیزی بهره برده اند .) کرده اند .مردم ایران از هزاران سال پیش ،از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند، چنانکه مردم ابیانه و افراشته ( در نطنز) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند ،چنین کرده اند. نمونه های این الگو برداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت می شود که دو نمونه از آنها " تالار ستون دار " و " کلاوه" ها بوده است. 

* نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود .ستون هایی چوبی در میان تالار هم زده می شد .همین روش را آریایی ها در شوش پی گرفتند .البته آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای ( قطر) برخی دیوارها تا پنج گز می رسید .با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند .جلوی ورود گرما به درون را بگیرند .بدین گونه از معماری ارارتویی الگو برداری می شد ،در حالی که ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود ، در شوش دگرگون شده بود .

* ساخت تالار ستون دار با پوشش دو پوسته تیر پوش ،پس از اسلام نیز دنبال شد .نمونه هایی از آن در مسجد جامع ابیانه ،مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می شود .

* کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری پارسی ساخته شد .نمونه این الگو برداری ، ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۲:۱۵
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*هزاران سال پیش دسته ای از نژاد هند و اروپایی در تاریخ ناپیدایی از تیره اصلی خود جدا شد و در سرزمینی از آسیای مرکزی خانه گزیده و چون دو ملت هندی و ایرانی از آن پدید آمد ،مردم شناسان آنها را نژاد هند و ایرانی خوانده اند. سپس یک دسته بزرگ از آنها بنام "سّکا" جدا شد که خود به دو دسته دیگر تقسیم شد و یکی از آنها تیره " اّری" یا " آریا" بود .

* این تیره پس از چندی به انگیزه های ناپیدایی ،شاید بعلت افزایش جمعیت و ناسازگاری با محیط بومی، به چند دسته بزرگ تقسیم شد ،دسته ای از کو۶ های هندوکش گذشت و به دره رود سند روی آورد و دسته دیگر در بسیاری از سرزمین های خرم و سرسبز میان رودهای سیحون و جیحون بر جا ماند .تا اینکه نزدیک به ۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد به ایران کنونی روی آورد . 

* نخستین جایی که بر پایه ی نوشته اوستا زاد بوم این تیره بود، سرزمین " آییرن ویچه" یا " ایران ویچ " بود که به گمان بیشتر پژوهندگان همان سرزمین خوارزم است .دسته های گوناگون این تیره پس از کوچ بزرگ از ایران ویچ ،کم کم در سرزمین های سغد،مرو و هرات ،کابل ،هیرمند و سپس در تمام مشرق ایران یعنی خراسان و رود جیحون و ریگزار خوارزم خانه گزیدند. این سرزمین ها کهن ترین جایگاه کوچندگان آریایی بود .

* در مرحله دوم کوچ ، آریاییان به دامنه های جنوبی البرز و سرزمین های خرم آذربایجان رو آوردند و تا کوه های قفقاز هم رفتند و تیره دیگری از آنان به سرزمین های جنوبی ایران رو کردند .

* آریایی ها در کوچ بزرگ خود در برخورد با دیگر تیره ها ،همچون برخی ملت های آن زمان به جنگ و خونریزی نمی پرداختند .برای نمونه آشوری ها در میانرودان در حمله های خود همه چیز را نیست و نابود می کردند .ولی آریایی ها به هر جا که می رسیدند پس از چیرگی بر مردم از در آشتی در آمده و از دانسته ها و تجربه های آنان بهره می بردند .

از اوایل قرن هفتم پیش از میلاد یکی از سران تیره های روسای قبائل ماد بنام " دیاکو" ،فرمانروایی را در آن سرزمین بدست گرفت و دودمان مادها را پایه گذاری کرد .آنها از ۷۲۸ پس از میلاد تا ۵۵۰ فرمانروایی کردند .در سال ۶۰۵ پس از میلاد هوخشتره دولت آشور را بر انداخت .اهمیت و شهرت جهانی ایران از همین هنگام آغاز شد ، زیرا پیروی بر آشوریان تاثیری شگرف در میان تمدنهای بزرگ آن زمان گذاشته بود .دولت ماد هم در سال ۵۵۰ پیش از میلاد بدست هخامنشیان بر افتاد و جزءدولت پارس گردید .دولت پارس از سال ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد بر بخش قسمت بزرگی از سرزمینهای هندوستان و آسیای مرکزی تا کشورهای شمال آفریقا در کنار دریای سرخ و تمام بالکان تا داخل شبه جزیره یونان فرمانروایی می کرد .یکی از ساختمانهای بازمانده از مادها تیه نوشیجان است که از سده ۷ تا ۸ پیش از میلاد بر جای مانده است.ساختمان مرکزی آن ، دارای چند تالار است که این کشیدگی منطق ایستایی نیز دارد .تاق ها از گونه جناغی هستند که به روش ضربی آجر چینی شده اند ، گر چه روشن نیست چرا رج های آجر در آنها پشت سر هم و پله پله چیده شده اند و در یک رده افقی نیستند در حالی که می بایست در یک رده چیده می شدند .دیوارها به اندازه کافی ستبر ساخته شده اند تا بتوانند جلوی رانش تاق ها را بگیرند ‌.گرداگرد ساختمان تاقنماهایی با چفد جناغی زده شده که اگر با بررسی های باستان شناسی تاریخ آن روشن نمی شد ،ممکن بود آنها را از چفدهای دوره ی صفوی بدانند .

* طرح این گونه ساختمان بعدها پس از اسلام در آرامگاه شیخ علاالدوله بیابانکی در صوفی آباد سمنان ،و نیز در آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی در خرقان نزدیک شاهرود و در برخی چکادها و کلاه فرنگی ها دوباره بکار گرفته شده است .موزه ایران باستان از روزگار معاصر با این طرح ساخته شده است .

* نمونه دیگر معماری مادها استودانها هستند .در آن زمان بدترین کارها را آلوده نمودن چهار عنصر آب،خاک،آتش،هوا می دانستند و به همین دلیل مردگان را خاک نمی کردند .هر چند شواهدی هست که نشان می دهد آریایی ها در زمانی مرده ها را به خاک می سپرده اند ،اما دلیل روشنی برای آن یافت نشده است. البته به گونه ای دیگر در شمال ایران سکاها نیز چنین می کردند و بستگان مرده خود را در بیابان رها می کردند ،که کوروش این کار را بر انداخت .بعدها در روزگاری در ایران تمدن پیشرفته تری داشت ( دوره ی هخامنشی ) کسی که از دنیا می رفت را روی شبکه فلزی و آهنی ( هر چند که فلزات نیز از سنگ بدست می آمده اند ) در کریاس خانه می گذاشتند .نساکشها( کسانی که مرده ها را حمل میکردند، نساکش نامیده می شدند و مورد کم توجهی مردم قرار می گرفتند .برای مثال حتی نمی توانستند در آبادی بروند .) مردگان را در دخمه ها می گذاشتند .دخمه ها( واژه دخمه به چند معنی گرفته شده است .بعضی می گویند دخ یعنی داغ ،و لذا شاید مردگان را می سوزاندند ،اما چون آتش نیز مقدس بوده این تعبیر احتمالاً درست نمی باشد .گفته دیگری دخ را به معنی دورانداختن می داند که در اینجا معنی دور افتاده را می دهد .) را معمولاً در بیرون آبادیها و در میان صحرا می ساختند .شکل آنها همچون برجی گرد بوده که در نداشته و با نردبان آهنی از آن بالا رفته ،مرده را درون آن برده و آنرا به سنگ می بستند تا جانوران لاشخور نتوانند استخوان آنها را همراه گوشت بکنند .این استخوان را سپس تمیز کرده ،در جعبه سنگی در داری ( مانند صندوق) قرار داده و در جایی بنام" اُسدان" ( استخوان دان) یا "اُستودان" می گذاشتند تا با خاک تماس پیدا نکند. آثار زیادی از این گونه استودانها که بر دامنه کوه کنده شده در ایران یافت می شود بنای دکان داوود در نزدیکی سر پل ذهاب از پیش از هخامنشیان مانده است .در جلو دو ستون دارد و در بیرون آن نقش یک مادی دیده می شود .نمونه های دیگر استودان در فخریکه در کردستان ،سکاوند در نزدیکی سقز ،داو دختر و صحنه می باشند .در نقش رستم از دوره داریوش و اردشیر چند استودان بر جای مانده است .این آثار اتاقک هایی هستند که درون سنگها تراشیده شده اند و زیر و روی درگاه آنها را صاف کرده تا قابل دسترسی نباشند.درون آنها استخوانها را می گذاشتند .گاهی این استودانها بصورت برج ،مانند آنچه در کعبه زرتشت است بوده اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۲۱:۱۴
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۹:۲۶
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*ایلامیان مردمی بودند که نژادیان ناشناخته مانده است. آنها تا حدود از فرهنگ سومری تاثیر پذیرفته بودند و همچون آنها به چند خدا باور داشتند. ایلامیان از هزاران سال پیش در دشت خوزستان خانه گزیده بودند و فرمانروایی داشتند. آنها همیشه در برابر حملات ساکنین بین النهرین بخصوص آشوریان بودند و سرانجام در میانه سده ی هفتم پیش از میلاد بدست آنها بر افتادند. 

* مرکز تمدن ایلامی شهر شوش بود که تاریخی چند هزار ساله داشت و دارای همه ی عناصر حکومتی بود مانند، ارگ و بویژه یک نیایشگاه بنام زیگورات، که شباهت نزدیکی به معماری پیشرفته سومریان دارد. در هفت تپه خوزستان، باز مانده معماری ایلامی هنوز برجاست و نمودار پیشرفت در فن ساختمان است. ساختمانهای آنها طراحی راست گوشه داشت و آسمانه بیشتر دارای تاق ضربی بود و همچنین از تیر و آسمانه تخت هم بهره گیری می کردند. 

* یکی از بازمانده های ارزشمند معماری ایلامی نیایشگاه یا زیگورات چغازنبیل در نزدیکی شوش است که از ۱۲۵۰پیش از میلاد بر جای مانده است. این ساختمان دارای چند آشکوب است که همگی از خشت ساخته شده و روی آن با آجر نماسازی شده است. هر آشکوب از زیری کوچکتر شده و ساختمان را پله پله نشان می دهد. گفته شده این ساختمان از نخست دارای یک آشکوب بوده که گرداگرد یک میانسرا ساخته شده بود و سپس سکوهای بعدی درون میانسرا، هر کدام بطور جداگانه بالا آورده شده اند. از آجر لعابدار آبی و سفید در نما بهره گیری شده و روی برخی آجرها خط میخی کنده شده است. در نزدیکی این نیایشگاه، ساختمان پالایش آب شهر ساخته شده بوده که نمودار پیشرفت تمدن ایلامی است. 

* از دید نیارشی، یکی از کهن ترین تاقهای تیزه دار هنوز در چغازنبیل و آرامگاههای پیرامون آن بر جای مانده است. روش ویژه آجر چینی تاق بگونه " هره" است که به آن رومی می گویند. شاید نخستین بار در آرامگاههای بیرون شهر دورانتاش با آجر های بزرگ و ملات قیر طبیعی ساخته شده و این زمانی بوده که رومیان زندگی ابتدایی داشته اند. ساختمایه آنها بیشتر خشت و آجر و ساروج و دیگر ملات ها بوده است. 

* ایلام تمدنی تقریبا ناشناخته مانده است. با این وجود ،آنها در میان مردم خاور نزدیک، فرهنگی برجسته و تاریخی داشتند که بیشتر از دو هزار سال را در بر می گیرد. قسمت شرقی شوش زیر خاکریزهایی قرار گرفته که صدها متر طول و در قسمتهای حدود ۴۰متر ارتفاع دارد. این کوه خاکریز تمامی آن چیزی است که از شهری که روزی شهر مهمی بوده، بر جا مانده است. 

* چغازنبیل در فاصله ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شوش، نه چندان دور از ساحل طرف راست رود دز، قرار دارد .شاه اونتاش ناپریشا در حدود ۱۲۵۰ ق.م در آنجا یک شهر مقدس (دورانتاش) را بنا گذاشت که در مرکز آن برج بلند چند پله ای ( به بابلی زیگورات) قرار داشت .

* هر تلاشی برای ردیابی نژاد ایلامی با دشواری مواجه می شود. هر چه منابع موجود را بیشتر بررسی می کنید، بیشتر این تصویر را پیدا می کنید که ایلامی ها، ایلامی بوده اند ،نژادی با استقلالی خدشه ناپذیر. اطلاعات درباره ی زندگی روزمره ی ایلامیان را از مهرهای سومین هزاره می توان یافت. طبق این مهرها سیلوها از خشت خام ساخته شده و بوسیله یک دسته طولانی از گنبدها پوشانده شده است. قسمت خارجی دارای شیارهایی است که میان این شیار و سقف صاف سیلو یک دسته از سوراخهای هواکش قرار گرفته است .

مقصد مطلوب مسافرتهای زیارتی در میان ایلامیان چون دیگر اقوام در بین النهرین، مکانهای مرتفع، یا معبد بلندی در شهر یا زیارتگاهی در قله یک کوه، در فاصله ای دور، در روستا بود .از این نمونه معبدی است که در شکوه سادگی اش در دهکده ی سِتولان، بین باشت و نورآباد، و در واقع در میان انشان، محفوظ مانده است .ایلامیان به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته و وقتی یک ایلامی می مرد، حتی اگر فقیر بود در قبرش یک کوزه یافت می شد. 

* ورود معابد ایلام بوسیله ی مجسمه های شیر، گاو تر و نوعی سگ محافظت می شد. احتیاجی نبود که این مجسمه ها ابعاد عظیمی داشته باشد. 

* در تصویر پایین که مربوط به یک مهره متعلق به هزاره ی سوم قبل از میلاد است، معبدی در ایلام قدیم بصورت یک بنای مربع مستطیل مرتفع بر یک شالوده ی ایوان دار نشان داده شده است. آجر کاری قسمت جلو دارای روزنه هایی بوده است و در قسمت پشت ممکن است پلکانهایی برای دستیابی به معبد وجود داشته باشد. در خود معبد دو چارچوب در بلند را می بینیم که فقط در سمت چپی این دو عملا به عنوان در ورودی مورد استفاده قرار می گرفته است- یک پرده ی نی ای آن را تا حدی از نور آفتاب محافظت می کرده است- در عین حال در سمت راست ممکن است فقط یک در ظاهری باشد. آسمانه معبد صاف و متشکل از چند ردیف تیر چوبی بوده است. درون معبد به وسیله ی یکدسته پنجره های مربع شکل که میان در و سقف قرار داشت، روشن و تهویه می شد. جالب ترین ویژگی معبد سه شاخ بزرگ است که در هر طرف دیوارهای معبد نصب شده است. سنگ نبشته های ایلامی میانه ثابت می کند که این شاخها جزء مهمی از هر معبد را می ساختند چون نماد الوهیت بود. 

* به نظر می رسد که ایلامیان به عنوان یک اصل، از طریق مورب نه مستقیم، وارد معابد خود می شده اند ،برای نمونه هیچیک از هفت دروازه ی چغازنبیل و هیچ یک از مسیرها مستقیما به طرف معابد زیگورات نمی رود، چرا که این امر توهین به این معابد تلقی می شده است. 

* زیگورات به وسیله ی دیواری احاطه شده بود، داخلترین سه دیواری که در دورانتاش قرار داشت ، هفت دروازه داشت .بزرگترین دروازه از این هفت تا ، دروازه ی شماره چهار در طرف سمت جنوب شرقی در طرف راست " دروازه گاری" است که به دروازه ی شاه نام گذاری شده است .همه ی دروازه ها آجر فرش شده اند .در کنار دروازه ها معابدی برای خدایان قرار دارد برای نمونه معبد خدایی بنام هومیان در کنار دروازه ی هفت قرار دارد .

* بزرگترین نمونه ی معماری ایلام ،زیگورات چغازنبیل است.زیگوراتهای بین النهرین ،حتی بزرگترین آنها در اور، به مراتب از زیگورات ایلام در هم شکسته تر و جبران ناپذیر تر است .علاوه بر این ،روشن است که هر جا محل و شکل زیگوراتها مطرح بوده ،ایلامیان مستقل الرای به میزان قابل توجهی از بین النهرینی ها فاصله گرفته اند .* طرح اصلی زیگورات مربعی با اضلاع ۱۰۵ متر است .گوشه های مربع اصلی دقیقا در جهت چهار جهت اصلی است .زیگورات دورانتاش در دو مرحله زمانی مجزا ساخته شد .اولین مرحله ی ساختمان ،فقط آن قسمت از محوطه ای که در تصویر ۱۰-۲ بازسازی شده ،ساخته شده است .اولین طبقه زیگورات که مربعی به ارتفاع ۸ متر بود ،در اطراف یک محوطه ی داخلی ،و با آجرهای پخته مفروش شده ،بالا رفته بود ،این طبقه در سه طرف ۸ متر ارتفاع داشت و در طرف چهارم ،طرف شمال شرق ،۱۲ متر .می توان آن را با تفکیک از قسمت جنوب شرقی یا قسمت شاه ،قسمت تماشاگران نامید .مربع طبقه ی اول ۲۸ اتاق دارد که به بسیاری از آنها فقط از طریق پلکان هایی که از طبقات بالا می آید ،می توان دسترسی داشت .در مرحله ی دوم ساختمان ،طبقه ی دوم ،سوم و چهارم زیگورات ساخته شده اند .هر طبقه از روی سطح محوطه جداگانه ساختار شده و بالا رفته است به طوری که از طبقه ی اول به صورت چند قوطی توی هم بنظر می رسیده است .روی طبقه ی چهارم ، بزرگترین بنا ،معبد بزرگ اینشوشیناک قرار می گرفت .هیچ چیز جز کاشی هایی که از آن سقوط کرده بر جای نمانده است .سطح طبقه ی چهارم مربعی به اضلاع ۳۵متر بود و بنابراین معبد عالی( بالا) ممکن است ابعادی به اندازه ی ۲۰ ×۲۰ متر داشته است .کف طبقه ی چهارم احتمالا در ارتفاع ۴۲.۵ متری قرار گرفته بوده،شواهدی در دست است که زیگورات عرضی دو برابر ارتفاعش داشته است .به این ترتیب می توانیم برای معبد بالا ارتفاعی برابر ۱۰ متر در نظر بگیریم ،که به این ترتیب عرض آن دو برابر ارتفاعش خواهد شد.

* در وسط هر یک از چهار طرف زیگورات یک مجموعه پلکان وجود دارد .همه ی این پلکانها به طبقه ی اول منتهی می شود و در طرف شمال شرق و طرف شمال غرب ،فقط تا طبقه ی دوم منتهی می شود .از این میان پلکانهای قسمت جنوب شرق به نظر می رسد جالب ترین آنها بوده است .این پلکانها در مقابل دروازه ی شاه در زیگورات شروع می شود و مستقیما به طبقات اول ،سوم و چهارم می رسد و بالاخره یک پلکان پنجم در طبقه ی چهارم به در ورودی معبد بالا منتهی می شد .سه بعدی برش خورده از معبد چغازنبیل ،در این نگاره ساختمان قوطی وار هر طبقه مشخص شده است.( ترسیم از اشکان افشاری)

*در سده های نهم و هشتم ق.م در شمال باختری ایران و خاور آناتول،اقوام ارارتو با فرهنگی پیشرفته زندگی می کردند. آنها بومیانی بودند که از پیش از کوچ آریایی ها در ایران زندگی می کردند .تمدن آنها از تمدنهای آشوری و بابلی گرفته شده بود .آنها تا اواخر سده ی هفتم ق.م که ارمنی ها حکومت وان را برانداختند حکومت کردند .

* روش نیارشی ساختمانهای ارارتوها ،تیر و ستون با آسمانه تخت بوده است ساختمانهای آنها چهار گوش بوده و نمایشگاههایی با تالاری ستون دار داشتند که بیشتر بر روی سکو ساخته می شده است .آنها ستونها را با سر ستونهای پیچک دار می آراستند و ساختمایه ( مصالح) اصلی اشان سنگ و چوب بوده است .آنها گونه ای ساختمان داشتند بنام " کلاوه" که ساختمانهایی دو طبقه بودند و بدلیل امنیت تنها در طبقه بالا زندگی می کردند و با نردبان به آن دسترسی داشتند .طبقه پایین انبار بوده است .از نمونه های ساختمان های ارارتویی می توان آثار تپه حسنلو از سده ی نهم ق.م و دژهای پیرامون دریاچه وان را نام برد.

  • خلاصه مطالب ایلامی ها 
  • ​​​​​​​الف : ایلام آغازین 
  • ب: ایلام میانی
  • ج: ایلام نو 
  • ایلام آغازین : یکی از کهن ترین تمدن های فلات ایران باستان تمدن ایلام است .که از ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد به وجود آمد و آن را ایلام آغازین می گویند .در این زمان بشر زندگی کوچ نشینی و غارنشینی را رها کرده و با کشاورزی در یک منطقه زمین گیر شده است و این نشان می دهد که اجتماعات شهری و تشکیل دولت شهرها در این زمان شروع شده است .
  • ایلام میانی: ایلام در سده های ۱۲ و ۱۳ ق.م ،"ایلام میانی" نام گرفت و تحت حکومت پادشاهان قدرتمند خود قوی ترین دولت آن زمان را به وجود آورد. 
  • ایلام نو: در نیمه ی ابتدای هزاره ی اول ( حدود ۷۰۰ ق.م)که به دوره ی " عیلا م نو" معروف است .دولت ایلامی با ظهور مادها و پارس ها در غرب و جنوب ایران ضعیف شد و در سال ۶۳۹ ق.م آشوریان به سرکردگی پادشاهی قدرتمند به نام " آشوربانیپال" ،تمامی مناطقی را که در دست ایلامی ها بود تصرف نمودند و آسیب های فراوانی براین تمدن وارد کردند .
  • نکته: جدا کردن مباحث مربوط به تمدن بین النهرین و ایران باستان بسیار دشوار است .بسیاری از آثار به دست آمده از بین النهرین در سرزمینی پا به عرصه ی وجود گذاشته که امروز ایران خوانده می شود .پس بین ،هنر ایران و بین النهرین پیوند متقابل وجود داشته است .
  • نکته: مرکز حکومت ایلامیان خوزستان  " شوش" بود و مهم ترین مناطقی که متعلق به ایلامی ها بود و اکنون آثاری از این مناطق به دست آمده است عبارتند از : 
  • شوش،هفت تپه،چغازنبیل در دشت خوزستان 
  • نکته : شوش به دلیل قدمت زیادش به مادر شهرهای جهان معروف است .

​​​​​​​* معماری ایلامی : 

  • از آثار معماری ایلامی می توان به زیگورات چغازنبیل ،معبد نیهورساگ در شوش و معبد تبتیاوهاراشاره نمود .ولی مهم ترین بنای به جا مانده از ایلامیان زیگورات چغازنبیل در نزدیکی شوش است که قدیمی ترین بنای ایران باستان به حساب می آید.

​​​​​​​* زیگورات چغازنبیل 

  • جایگاه اینشوشیناک یا الهه ی ایلامی ها بوده است و در زمان انتاشگال( پادشاه عیلا م) ساخته شده است .
  • این زیگورات که گواه استواری بر قدرت و غنای فرهنگ این سرزمین است ، مربوط به ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد می باشد .
  • در شهرهای دورانتاش ( چغازنبیل) قرار داشته است ( در دشت خوزستان نزدیک شهر شوش و در ۲۰ کیلومتری جنوب شرقی هفت تپه واقع شده است )
  • قدیمی ترین طاق قوسی شکل ( گهواره ای ) را می توان در سقف پله های این بنا مشاهده کرد .
  • مساحت این بنا ۱۰۰×۱۰۰ متر و مساحت حصار بیرونی آن ۴۰۰×۴۰۰ متر است ( دقت داشته باشید در منابع متفاوت ابعاد متفاوتی ذکر شده است .) 
  • مصالح به کار رفته در این بنا خشت خام و آجرهای پخته ی معمولی است و اولین آجر لعابدار نیز از این بنا به دست آمده است .
  • بر روی آجرهای نما خطوطی به شکل خط میخی که همان خط ایلامی است حک شده است .
  • این بنا ۵۰ متر ارتفاع دارد و به صورت پله پله و چهارگوش ساخته شده و دارای ۵ طبقه بوده است .
  • این بنا از سوی سازمان یونسکو به عنوان بنای جهانی شناخته شده است. 

​​​​​​​* سفالگری ایلامی : ​​​​​​​

  • مضمون نقوش آثار سفالی این دوره را حیوانات تجریدی و اغراق آمیز ( از جمله نقش مار ،مرغابی و دیگر جانوران و بیشتر از همه نقش بز) تشکیل می دهد .جام سفالین معروف و زیبای شوش ( ۴ تا ۵ هزار سال ق.م) هم اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می شود .اما سایر ظروف سفالی مشهور تمدن ایلامی در موزه ملی ایران قرار دارند .
  • در سفالینه های شوش کوزه ها از حد عادی بزرگتر و از نظر ساخت ظریف ترند و برای حمل آسان دارای لبه و دسته ساخته شده اند .
  • در آثاری که از شوش و هفت تپه بدست آمده ،قطعاتی از سفال لعابدار و مجسمه های لعابدار نیز دیده می شود .
  • در این دوره رشد تفکر انتزاعی در نزد بشر ،رشد قابل توجهی کرد .به عنوان مثال در نقش روی فنجان شوش بیشتر شکل ها اندام بالاتنه یک حیوان خیالی را تشکیل می دهد و چنین به نظر می آید که در دام‌کشاورز عصر نوسنگی افتاده است .طراح با الهام از تله و حیوانی که در آن به دام افتاده است این طرح بی نظیر را رقم زده است .سفالینه های کشف شده مربوط به تمدن ایلامی 

*پیکره سازی و نقش برجسته ی ایلامی :

  • در پیکره های تمدن ایلامی تاثیر آشکار هنر بین النهرین دیده می شود .اما مهم ترین نکته تاثیر مذهب ایلامیان بر هنر آنهاست .اکثر مجسمه ها گویی در برابر چیزی احترام می گذارند و این نکته در مجسمه ی مرد نیایشگر به خوبی آشکار است .تصویر سوم ،مرد نیایشگر 
  • لوح سنگی بانوی ایلامی در حال نخ ریسی از ارگ شوش به دست آمده است .در این نقش برجسته یک بانوی ایلامی به همراه ندیمه اش نشان داده شده است .
  • از ملکه ناپیراسو همسر اونتاش گال پادشاه ایلامی بنیانگذار شهر دورانتاش ( چغازنبیل ) مجسمه ای بر جا مانده است که از محل گردن شکستگی دارد و سر آن مفقود شده است .این مجسمه از برنز ساخته شده و از معبد نیهورساگ در شوش کشف شده و اینک در موزه ی لوور پاریس نگهداری می شود .تصویر آخر ملکه ناپیرآسو است .
  • ظرفی به شکل پرنده از جنس سنگ متعلق به شوش ( ایلامیان) 

​​​​​​​نکته: قانون نامه ی حمورابی در کاوش های دمورگان در تپه ی ارگ شوش در سال ۱۹۰۲ میلادی کشف و به موزه ی لوور فرانسه فرستاده شد .خط این نوشته از نوع میخی بابلی کهن است .این اثر به همراه آثار ارزنده ی دیگری توسط شوتروک ناهونته پادشاه ایلامی در سال ۱۱۶۰ پیش از میلاد طی جنگ سختی به غنیمت گرفته و به شوش آورده شد .

*خط در تمدن ایلامی :

  • خط تمدن ایلامی متاثر از میخی بین النهرین بوده است و به آن ایلامی مقدم گفته می شود .
  • تصویر ۱ از سمت چپ : طرح گل نوشته مکشوفه از شوش به خط پیش ایلامی( مربوط به متون تجاری و اقتصادی)
  • تصویر۲ از چپ: طرح گل نوشته از نوع خط پیش ایلامی مکشوفه از شوش 
  • اولین تصویر از راست : خط ایلامی مقدم مکشوفه از شوش مربوط به اواخر هزاره ی سوم قبل از میلاد ( رابطه ی ظریف میان خط و نقاشی در این تصویر به خوبی پیداست. ) 
  •  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۵:۴۸
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

** تا پیش از کوچ آریاییان به ایران ،تیره ها و ملت هایی نه چندان شناخته شده در ایران زندگی می کردند که معماری پیشرفته ای داشتند .تپه زاغه یکی از مراکز اولیه ی استقرار در ایران است .این مکان در دشت قزوین قرار دارد و آثار مهمی از اواخر هزاره ی هشتم تا اواسط هزاره ی پنجم پیش از میلاد در آن بدست آمده است.آنچه که در زاغه بوسیله ی باستان شناسان بزرگ ایرانی یافته شده است و به جهان تاریخ هنر معرفی شده ،در نوع خود یکی از قدیمی ترین مراکز استقرار با ویژگی های مهم معماری و هنری است .در بیشتر نوشته های تاریخی ،بخصوص تاریخ معماری و هنر ،به دو مرکز در منطقه خاورمیانه به عنوان نخستین مکانهای استقرار مردم متمدن اشاره می شود : چتل هویوک در ترکیه کنونی و اریحا در اردن .از ویژگی های معماری این دو مکان ،بافت متراکم مجموعه ،ترکیب انواع خانه ها و ساخت معابد می باشد .همانگونه که در ادامه خواهیم دید هر سه ویژگی بخوبی در زاغه دیده می شود .در مجموعه ی زاغه حدود ۲۱ خانه بدست آمده است .انتخاب جهت این خانه ها که بیشتر نقشه ای چهار گوش دارند بسیار موضوع مهمی می باشد .جهت طولی این خانه های مستطیل شکل در نقشه ،شمال شرقی به جنوب غربی و یا بالعکس می باشد .انتخاب این جهت با توجه به جهت بادهای دائمی راز و مه دشت قزوین بوده در اینجا عرض خانه ها در مقابل بادها قرار می گرفته است که دارای سطح کمتری بوده اند .این جهت مانع نفوذ بادهای یاد شده ( باد راز باد گرم کویری و باد مه باد سرد ) می شد .از میان بقایای ۲۱ خانه مسکونی که در بافت روستا مشخص گردید ،فقط یک خانه با ورودی غربی یافت شد .در مقابل در ورودی و برای احتراز از نفوذ باد سرد مه یک بادشکن چینه ای ساخته شده بود .هر چند که خانه های زاغه ترکیب مشابه میانسرا ( حیاط) و فضاهای ساخته شده اطراف آنرا دارند .اما باستان شناسان انواع گونه های خانه را در ابن بافت مشخص کرده اند .فضای باز این خانه ها به منزله ی میانسرا استفاده می شده است و فضاهای سر پوشیده شامل اتاق اصلی ،انبار و آشپزخانه می شده است .گونه های بدست آمده به شرح زیر می باشد : 

    ۱- خانه هایی با بیش از یک محوطه ی روباز که متعلق به خانوارهای با پایه ی اقتصاد دامداری بوده است .

    ۲- خانه هایی با بیش از یک واحد مسقف برای خانوارهایی که با پایه ی اقتصادی دامداری بوده اند .

     ۳- خانه های دارای فضاهای مسکونی ،دامی و انبار کشاورزی برای خانوارهایی با پایه ی اقتصاد دامداری و کشاورزی 

     ۴- خانه هایی کوچک با یک اتاق نشیمن و یک انباری کوچک و حیاط برای خانوارهایی که از طریق کار کردن برای سایر گروه ها امرار معاش می کرده اند. بنایان زاغه گِل را که فراوان ترین و قابل دسترسی ترین مصالح ساختمانی بوده به صورت چینه و خشت خام به کار می بردند ،ماده چسباننده ی خشت ها و چینه ها را مواد گیاهی نظیر کاه و سبزی خرد شده که گاهی با شن مخلوط بودند تشکیل می داد .خشت ها را دراز و باریک و با دست و بدون استفاده از قالب خشت زنی می ساختند . دیوارهای جدا کننده را به شکل چینه می ساختند ،پوشش ( یا اسمانه) متکی به دیوارهای چینه ای می شد .سطح دیوارها و کف قسمتهای آسمانه با لایه ی نازکی از کاهگل اندود می شد .در برخی موارد روی اندود سطح دیوارها با رنگ تزئین می شد .نقوش تزئینی دیوارها هندسی شکل و به رنگهای قرمز و سفید و سیاه و زرد بوده اند .بافت و شبکه ی معماری مکشوفه در تپه زاغه یکی از نمونه های کم نظیری است که در فعالیتهای باستانشناسی تا کنون آشکار شده است .در بقایای معماری تپه زاغه که معرف یک مجتمع کشاورزی و صنعتی نسبتا پیشرفته ای با ضوابط و عناصر فرهنگی خاصی است واحد بزرگ ساختمان منقوش منحصر بفرد می باشد .ساختمان معبد منقوش به شکل هندسی ساخته نشده و ابعاد کاملا مشخص و یکنواختی ندارد .در داخل ساختمان سکوهایی در نقاط مختلف آن ساخته شده است .این ساختمان احتمالا برای مراسم خاصی که با طرز عقاید و مذهب، حکومت و زندگانی اجتماعی آنها ارتباط داشت ،مانند معبد ،مرکز اجتماع و یا محل مشورت و داد و ستد مورد استفاده قرار می گرفت .در داخل معبد تعداد نه سکو قرار دارد.همچنین تقریبا در وسط معبد و بر روی کف زمین محل بزرگی برای بر افروختن آتش ساخته شده بود .این محوطه به صورت دایره ی بزرگی ساخته شده است .در گوشه ی شمال غربی معبد اجاقی کاملا منظم ساخته شده است .این اجاق احتمالا برای کباب کردن گوشت حیوانات مورد استفاده قرار می گرفته است .این ساختمان به وضع خاصی تزئین شده است .نقاشی و تزئینات که تا کنون در سطح دیوار آشکار شده از دو رنگ مشکی و سفید تشکیل شده است که بر روی زمینه ی کل اخرینمایش و زیبایی خاصی دارد .بر بدنه ی شرقی ساختمان یک نوار تزئینی پهن در سر تا سر دیوار ادامه داشت .حاشیه ی تزئینی به صورت نوار کنگره داری تنظیم شده بود.برای تزئینات بیشتر ،علاوه بر رنگ آمیزی در دیوارهای معبد ، سر بز کوهی نیز روی دیوار کار گذاشته شده بود .اینها فقط جنبه ی تزئینی نداشته  و احتمالا با عقاید خاص مذهبی این اقوام رابطه داشته است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۴:۵۲
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*شیوه ی پارسی ،نخستین شیوه ی معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله ی اسکندر به ایران ،یعنی از سده ششم پیش از میلاد تا سده ی چهارم را در بر می گیرد .نام این شیوه از تیره ( قوم) پارس بر گرفته شده که در این روزگاران بر کشور پهناور ایران فرمانروایی می کردند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۱:۲۷
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

**هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که بخوبی در نمونه های این هنر نمایان است .این اصول چنین هستند : مردم واری، پرهیز از بیهودگی، نیازش ، خودبسندگی و درون گرایی.

** مردم واری: مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است .معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران بیش از هر جای دیگر .چنانچه آرایش معماری نیز همواره بدست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است .

** مردم واری در اندام ( فضا) های ساختمان و اجزاء آن چنین نمایان می شود که برای نمونه اتاق سه دری که بیشتر برای خوابیدن بکار می رود ،به اندازه ای است که نیاز یک خانواده را بر آورده کند .اجزایی چون در و پنجره ،تاقچه ،رف و نیز پستویی که برای انبار رختخواب بکار می رفته نیز اندازه هایی مناسب داشتند .معمار ایرا نی افراز ( بلندا) درگاه را به اندازه بالای مردم می گرفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای آورد .پهنای خواب به اندازه ی یک بستر بوده و افراز تاقچه و رف به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد .وزن بالای پنجره یا گلجام معمولا دارای شیشه های رنگی به رنگهای زرد لیمویی و آبی بوده که این شیشه ها را از غرابه های شکسته بدست می آورند. برای جلوگیری گرما به درون ،از ارسی ( به معنای گشاده یا باز ) بهره می بردند یا دیوار و آسمانه( سقف) را دو پوسته می ساختند تا لایه پنام ( عایق) جلوگیری گرما باشد .اگر خوابگاه ایرانی اندازه ای خرد و در خور گسترش یک یا دو بستر داشته ،در برابرش تالار و سفره خانه ای با شکوه و پهناور بوده است .اگر خوابگاه خرد بوده، از آن خداوند خانه بوده و شایسته نبوده بیگانه ای به آن راه یابد ،اما تالار ،باید که شایسته پذیرایی مهمان گرامی باشد .خانه ایرانی ،اتاق ارسی ( از مجموعه آثار معماری سنتی ایران) 

**پرهیز از بیهودگی : در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز می کردند .این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات می شده است .در قرآن کریم آمده " مومنان ،آنانکه از بیهودگی روی گردانند " 

اگر در کشورهای دیگر ، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری ( نقاشی ) و سنگتراشی ،پیرایه ( آذین) بشمار می آمده ،در کشور ما هرگز چنین نبوده است .گره سازی با گچ و کاشی و خشت و اجر و به گفته خود معماران،  " آمود" و اندود ،بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است .اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمانه،  سر پناهی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پر و پیمون است و نمی تواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود ،تنها با افزودن کاربندی می توان آنرا کوتاهتر ، " باندام" و مردم وار کرد .اگر اُرسی و روزن با چوب یا گچ و شیشه های خرد و رنگین گرهسازی می شود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان ،پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه تا پاکار با کاشی پوشیده می شود تنها برای زیبایی نیست .وانگهی باید دانست که واژه ی " زیبا" به معنای " زیبنده بودن" و تناسب داشتن است نه قشنگی و جمال .

در زیگورات چغازنبیل از ۱۲۵۰ پیش از میلاد ، می توان کاربرد کاشی را دید .در این ساختمان ،اِزاره دیوارها را با کاشی آبی آمود کرده اند .چون هنگام رفت و آمد مردم ،برخورد به پای دیوار بیشتر بوده است ، و چون خشت در برابر باران آسیب می دیده ،نمای ساختمان را با آجر پوشانده اند .معماران ایرانی در جاهایی که مردم در آن بر زمین می نشستند و به دیوار تکیه می زدند (در گذشته مردم در جای سر پوشیده روی صندلی نمی نشستند و به جای آن از " نهالی" بهره می بردند که تشکی با چهار بالش بود ) ، برای افزایش پایداری ازاره دیوار  ،آنرا با اندودی از گچ که با کتیرا آمیخته شده بود ،تا بلندی یک گز ( هر گز برابر ۱۰۶/۶۶سانتیمتر است.) اندود می کردند که رویه ای سخت بدست می آمد ،بگونه ای که خراشیدن آن دشوار بود .ازاره بیرونی ساختمان را هم بیشتر با سنگ کار می کردند .همچنین از کاشی در آمود گنبدها بهره گیری می کردند و آنرا پر از نقش ونگار می کردند .این تکه های رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی می شدند .کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو می ریزد ،بویژه در جاهایی که برف و یخ هم باشد. اگر رویه ای یکرنگ باشد .بازسازی بخش کنده شده دشوار می شود و کار دو رنگ در می آید .ولی هنگامی که تکه تکه و چند رنگ باشد کار آسانتر است .خانه های شیرازی ،پنهام آجری در نمای خانه 

نیازش: واژه " نیارش" در معماری گذشته ایران بسیار بکار رفته است .نیازش به دانش ایستایی ،فن ساختمان و ساختمایه ( مصالح) شناسی گفته می شده است .معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آنرا از زیبایی جدا نمی دانستند .آنها به تجربه، به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزهادست  یافته بودند که همه بر پایه نیارش بدست آمده بود ، " پیمودن " ، اندازه های خرد و یکسانی بود که در هر جا در خور نیازی که بدان بود بکار گرفته می شد .پیروی از پیمودن هر گونه نگرانی معمار را درباره ی نا استواری یا نا زیبایی ساختمان از میان می برده ،چنانکه یک گِلکار نه چندان چیره دست در روستایی دور افتاده می توانست با بکار بردن آن ، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام‌دهد که معمار کار آزموده و استاد پایتخت.معماران همراه با بهره گیری از پیمودن و تکرار آن در اندازه ها و اندام ها ،ساختمان ها را بسیار گوناگون از کار در می آوردند .هیچ دو ساختمانی یکسان از کار در نمی آمد و هر یک ویژگی خود را داشت ، گر چه از یک پیمودن در آنها پیروی شده بود .

خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش می کردند ساختمایه مورد نیاز خود را از نزدیکترین جاها بدست آورند و چنان ساختمان می کردند که نیازمند به ساختمایه جاهای دیگر نباشد و " خودبسنده" باشند.بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود " سازگارتر" در می آمده است و هنگام نو سازی آن نیز همیشه ساختمایه آن در دسترس بوده است .

معماران ایرانی بر این باور بودند کهساختمایه باید " بوم آورد" یا " ایدری" ( اینجایی)باشد .به گفته دیگر فراورد ( محصول) همان جایی باشد که ساختمان ساخته می شود و تا آنجاکه شدنی است از امکانات محلی بهره گیری شود.برای نمونه در ساخت تخت جمشید ،بهترین سنگ را از یک کان ( معدن) در نزدیکی دشت مرغاب بدست می آوردند و با ارابه های چوبی به تخت جمشید می رساندند .( درباره اینکه چگونه سنگ های سر ستون را در بلندای ستونها کار گذاردند گفته ها گوناگون است. برخی بر این باورند که نخست همه ساختمان را با خاک پر کرده اند و پس از کار گذاشتن سر ستونها ، خاک را برداشته اند .این گفته نادرست است و کار از این ساده تر انجام شده است .در باب روش پیشرفته ساختمان سازی که در تخت جمشید بکار رفته موردی را بازگو می کنم : یکی از سنگتراشان ایتالیایی یکی از تکه های سنگ کرمو را در آورده بود .برخی سنگ ها دارای رگه های آهکی یا خاکی بودند که به آن کرمو می گفتند .او کمی چسب به سنگ زد و تلاش کرد آنرا سر جای خود جا بدهد ،ولی نشد .زیرا در اندازه ی آن آنچنان دقت شده بود که با کمی افزایش اندازه چسب ،دیگر در جای خود فرو نرفت .) این سنگ را بیشتر برای روکش دیوارهای ستبر خشتی بکار می بردند. فرآوردن خشت نیز کاری بسیار ساده بوده است .معماران ایرانی تا آنجا که می شد تلاش داشتند ساختمایه مرغوب بکار برند و با بهترین گونه خاک ،گچ ، آهک و سنگ کار می کردند .اگر فرآوردنو آماده ساختن آن از همانجا شدنی نبود ،از جای دورتر بهره می گرفتند .برای نمونه چون خاک پیرامون شیراز ،" ریگ بوم" بود، بکار آجر ساختن نمی خورد ،پس خاک رس بهتر را از لار یا از خان خوره ( آبادی میان راه اصفهان) بدست می آوردند .یا در کناره کویر،  چون خاک شوره دار بود ،آجر خوبی بدست نمی آمد .پس هنگام کار این آجرها را میان چند رج خشت می چیدند و برای از میان بردن شوره آنها ،دوغابی بنام " فرش آهک" بکار می بردند که با ماسه نرم درست می شد .نمونه دیگر از خودبسندگی و بهره گیری از امکانات موجود ،در ساخت میانسرای ( حیاط) گود یا " باغچال" یا گودال باغچه در خانه ها بود .برای گود کردن ساختمان و دسترسی به آب ،ناگزیر باید خاکبرداری فراوانی می شد .در تهران ،آب روگذربود و از آن برای پر کردن آب انبارها بهره می بردند .در کاشان ،زواره و نایین آب زیر گذر بود ،برای همین میانسرا را چنان گود می ساختند که تنه درختان باغچه در گودی پنهان می شد .معماران خاک برداشته شده را دوباره در همان ساختمان بکار می بردند .گود شدن ساختمان به ایستایی تاق ها نیز کمک می کرد .چون زمین ،پشت بند در برابر رانش بود .

باز برای نمونه ،در محله شارستان یزد ،زمین تا ژرفای دو متری از جنس خاک رس و پایین تر از آن، جنسی بنام " چلو" یا " کرشک" است که لایه ای بسیار سخت است .معماران خاک رس را برداشته و روی لایه سخت ،با همان خاک ساختمان می ساختند .( سر در مسجد یزد بر زمین سنگی ساخته شده و با اینکه چند کاریز ( قنات) بزرگ از زیر آن می گذرد ،از هنگامی که ساخته شد ( سال ۷۷۷ هجری) تا کنون تنها سه سانتیمتر نشست کرده است .) یکی از نکات مهم در معماری ایران این است که اساساً یکی از انگیزه های بنیادی در ساخت خمیده تاقی و گنبدی و بهره گیری گسترده از آنها ،این بوده که چوب مناسب برای ساختمان سازی در همه جا یافت نمی شده است .ولی فرآوردن خشت و آجر ساده بود .معماران هم دست به نو آوری هایی زدند که با خشت و آجر بتوان دهانه های بزرگ را پوشاند .آنها گونه های فراوانی از چفد مازه دار و تیزه دار را بکار گرفتند .از چفد مازه دار در زیگورات چغازنبیل و از چفد تیزه دار در سد درودزن شیراز بهره گیری شده است .ولی و گنبد را می شد با خشت که ساختمایه ای ناپایدار است هم ساخت .برای نمونه ،آسمانه یخچال های سنتی ،گنبد بستو بوده که با خشت ساخته می شده ،چون بسیار کمتر از آجر،گرمای بیرون را از خود می گذراند .این گنبدهای خشتی بسیار هم پایدار بودند .( در زمین لرزه طبس، ساختمان های بتنی پیش فشرده ویران شدند ،ولی یخچال ها که با گنبد کلنبو ساخته شده بودند بر جای ماندند.) بدین گونه شاید بتوان انگیزه بنیادی بهره گیری از تاق و گنبد در معماری ایران را باور به "خودبسندگی" در ساختمان سازی دانست .کوشک یک کاخ ایرانی ( از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران) 

درونگرایی: اصولا در ساماندهی اندام های گوناگون ساختمان و بویژه خانه های سنتی ،باورهای مردم ،بسیار کارساز بوده است .یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر بگونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است .معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا ،ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد .خانه های درون گرا در اقلیم گرم و خشک ،همچون بهشتی در دل کویر هستند ، فضای درون گرا مانند آغوش گرم بسته است و از هر سو رو به درون دارد .سر در این خانه ها دارای دو سکو بود و درها دارای دو کوبه جدا ویژه ی مردان و زنان. دو دالان یکی از بخش بیرونی و دیگری از بخش اندرونی خانه به هشتی راه داشتند .اندرونی جایگاه زندگی خانواده بوده و بیگانگان بدان راه نداشتند ،بیرونی ،ویژه مهمانان و بیگانگان بود که جداگانه پذیرایی می شدند .و گاهی مهمانان در بالاخانه ( اتاق روی هشتی) که به اندرونی نزدیک بود پذیرایی می شدند .بخش بیرونی ،آذین های بیشتری نسبت به اندرونی داشت .معماران حتی در ساختمانهای برونگرا مانند کوشک میان باغ ها ، نیز درون گرایی را پاس می داشتند .کوشک ها( کوشک ،برابر همان پاویون فرانسوی است).ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز می شدند .بیشتر خانه های غربی یا شرق آسیا چنین هستند .( نقشه خانه هایی با تهرنگ گرد و ایواندار در کشورهایی چون هند و اندونزی) اگر این ساختمان ها را در یک میانسرای بزرگ هم بسازند باز هم برونگرا هستند .ولی کوشک باغ دلگشای شیراز با اینکه ساختمانی برونگرا است ،ولی در آیگاه ( ورودی) غیر مستقیم دارد .خانه های برونگرا در برخی سرزمینهای ایران نیز ساخته می شود .مانند کردستان ،لرستان و شمال ایران ولی در سرزمینهای میانی و گرم و خشک ایران ،خانه های درون گرا، پاسخ درخوری برای خشکی هوا ،بادهای آزار دهنده ،شن های روان و آفتاب تند هستند .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۱۱
زهرا جوکار

Shirazart.blog.ir 

*هنر و معماری در جهان پهناور اسلام دارای ۴ " دبستان " یا شیوه بنیادی است .البته شیوه های فرعی دیگری در برخی کشورهای اسلامی مانند اندونزی نیز قابل بررسی است ‌.این چهار شیوه چنین هستند : 

۱_ شیوه ی مصری : این شیوه از معماری کهن مصر ریشه گرفته است و در کشورهای اسلامی شرق آفریقا ، مصر، سودان و کشورهای پیرامون تا حجاز را در بر می گیرد که در آنجا با شیوه ی شامی برخورد می کند .

۲_شیوه ی شامی : این شیوه از هنر و معماری بیزانس ریشه گرفته و کشورهای سوریه ،فلسطین،لبنان و اردن و بخشی از ترکیه را در بر می گیرد و دارای ویژگی های مشترکی با شیوه ی مصری است .این شیوه در عربستان با شیوه ی مصری در هم آمیخته شد و دستاورد آنها ساختمانهایی است که امروزه در مکه و مدینه دیده می شود .

۳_ شیوه ی مغربی: که شیوه ای بسیار پیشرفته و چشمگیر است و در بر گیرنده ی کشورهای کشورهای مراکش امروز ،الجزایر و جنوب اسپانیا می باشد .در این شیوه مسلمانان ایرانی سهم بسزایی داشته اند. شیوه ی مغربی یکی از شیوه های ارزشمند هنر و معماری اسلامی است .این شیوه بعدها به دو شاخه شد،یکی در شمال آفریقا بر جای ماند و دیگری در اندلس پا گرفت .در جنوب اسپانیا ،پس از گشایش آن بدست مسلمانان ،ساختمانهای ارزشمندی مانند کاخ الحمرا در غرناطه ساخته شد و همه پژوهندگان باور دارند که این شیوه تاثیر بسیاری روی هنر و معماری اروپا داشته است .شاخه اندلسی پخته تر از شاخه مغربی شد،گر چه هر دو یک خاستگاه داشتند .

۴_ شیوه ایرانی : این شیوه از همه ارزشمندتر و گسترده تر بوده و در بر گیرنده ی کشورهای میانرودان ( عراق) ،ایران،افغانستان، پاکستان،جمهوری های فرآرودی( ماوراالنهر ) ازبکستان،تاجیکستان و ..... تا هند و اندونزی می باشد و همچنین شیخ نشین های پیرامون خلیج فارس ( همچون عمان) و همه سرزمینهایی که ایرانیان در گسترش اسلام در آنها پیشگام بوده اند .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۰۷:۰۰
زهرا جوکار