ریتم : عبارتست از تکرار هر گونه شکل،رنگ ،موقعیت و حرکت شبیه به هم طبق نظمی معین
ریتم شب ها ک روز ها، فصل ها ،ضربان قلب ،ریتم تنفس،ریتم تولد و مرگ ،ریتم رشد و باروری و بالاخره ریتم تحرک و سکون ،همه از عناصر بنیادی طبیعت و زندگی بشر هستند .
ریتم ساده از تکرار هر شکل ،رنگ ،حرکت و دیگر نیرو های بصری شبیه به هم به وجود می آید.
به طور کلی ،ریتم چه در طبیعت و چه در هنر دارای سه جنبه ی اصلی و بنیادی است =
۱_ تکرار = ضربان قلب
۲_ تناوب = تغییر فصل _ شب و روز
۳_ رشد = تکامل و رشد درختان 
** بررسی نقاشی " میکل انژ" بر سقف کلیسای سیستین
در این مورد افکار و ذوق شخصی نقاش تا حدود زیادی تحت تاثیر نیازهای کلی کلیسا بود که پاپ نماینده ی آن ، و هدف آن ها از این کار ،قرار گرفته یود .این نقاشی می بایست شرح مصور داستان آفرینش ،به روایت انجیل ،باشد .که مخاطبین با بینندگان آن اغلب بی سواد و از خواندن این داستان در انجیل عاجز بودند .و یا اگر هم می توانستند بخوانند به چنین صورت زنده ای نمی توانستند آن را مجسم کنند و بفهمند .در این نقاشی برداشت ذهنی هنرمند با برخورد کیفی او به مسئله در موازنه است .چنین تعادلی در هنرهای بصری بسیار کم یافت می شود .
کلیسای سیستین ،به کلیسای بزرگ و معروف در شهر واتیکان است و در کاخ رسالت قرار گرفته که اقامتگاه رسمی پاپ محسوب می شود .
در نقاشی آفرینش انسان ،آفرینش آدم از میکل آنژ است که بر روی سقف کلیسای سیستین ،اقامتگاه رسمی پاپ در واتیکان دیده می شود .در این نقاشی ،آدم در گوشه ای لمیده و به نظر می رسد که خداوند تازه روح را در وجودش دمیده باشد .در برابر آن ،حوا در حالیکه دست خداوند را به دور گردن خود دارد ،در گونه ای از امنیت و آسایش است اما کنجکاوانه به آدم می نگرد .
سقف کلیسای سیستین میان سال های ۱۵۰۸ تا ۱۵۱۲ میلادی توسط هنرمند معمار ،مجسمه ساز و نقاش ایتالیایی " میکل انژ" طراحی و نقاشی گردیده که این مجموعه را زیر بنای هنر رنسانس به شمار می آورند . 
** زبان دیوانی و مکاتبه ی شاهنشاهی ایران آرامی بوده است .
آرامی : از زبان های سامی = " زبان قومی که در شمال عربستان می زیسته اند "= در زمانی پیش از سده ی ۱۲ ق.م = به تدریج به شام _ بین النهرین و آسور و بابل راه یافته اند .
دبیران آرامی زبان ،ابتدا در دستگاههای اداری دولت آسور و پس از تاسیس دولت هخامنشی ،به خدمت پادشاهان این سلسله در آمدند. خطوطی که اغلب زبان های ایرانی بدان نوشته شده ،مقتبس از خط آرامی است .
از کتیبه ی داریوش در بیستون ،تحریری آرامی در دست است .
کلماتی که به آرامی در خطوط دیگر ایرانی دیده می شوند همان " هزوارش ها" هستند .
( تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام ،دکتر احمد تفضلی)
*** اسطوره : اسطوره در لغت با واژه ی " Historia" به معنی روایت و تاریخ " همریشه است . در یونانی ،" Mythos" به معنی " شرح ،خبر ، خبر و قصه " آمده که با واژه ی انگلیسی" Mouth"به معنی " دهان ،بیان و روایت " از یک ریشه است .
اسطوره عبارت است از ، روایت یا جلوه ای نمادین درباره ی ایروان، فرشتگان ،موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم برای تفسیر خود از هستی به کار می بندد ،اسطوره سر گذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین ،تخیلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد ،یا از میان خواهد رفت ،و در نهایت اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است .
به عبارتی اسطوره بینشی شهودی است .بینش جوامع ابتداعی و تفسیر آن ها از جهان به گونه ای اسطوره جلوه گر می شده است .و هر چه در ردیف حماسه ،افسانه و قصه های پریان قرار می گیرد .اما با آن ها متفاوت است .
باورهای دینی انسان نخستین از اسطوره ها آغاز می گردد و بعد ها در زمان های متاخر ،به گونه ای ادیان شکل می گیرد .
برگرفته از کتاب ( در آمدی بر اسطوره ها و نمادهای ایران و هند ،از دکتر ابوالقاسم دادار _ الهام منصوری)
** دیوار نگاره ای موسوم به " میترا در نخجیرگاه" در کاوش های شهر باستانی" دورا اروپوس" ( سوریه) پیدا شده که لباس او ، زین و یراق اسب حیوانات گریزنده و منظره ای با چند گیاه منفرد خصوصیات ایرانی این نقاشی را تایید می کنند .
فضای مثبت و منفی :پوزیتیو و نگاتیو
یک مربع مثال خوبی برای یک عبارت مثبت بصری است ،زیرا حدود و کیفیت خود را به روشنی بیان می کند .
با آنکه نقطه نیز یک عنصر ساده بصری است ،ولی با ورود آن به داخل این میدان نوعی فشار بصری به بیننده وارد می کند و توجه و علاقه بصری او را تا حدودی از مربع معطوف به خود می سازد .
مثبت و منفی : معنا و اهمیت مثبت و منفی فقط در این است که تمام عناصر و رخدادهای بصری موجود در یک تصویر با آن که از یکدیگر مستقل هستند ،در عین حال با هم در اتحاد نیز هستند .
** آنچه تاثیری عمده بر چشم بیننده بگذارد ،عنصر مثبت است و آنچه حالتی خنثی تر داشته باشد عنصر منفی محسوب می شود .
وجود مثبت و منفی گاه در دیدن باعث خطای باصره می شود .
خطای باصره همیشه مورد توجه روان شناسان مکتب گشتالت بوده است .
