کاراواجو ( هنرمند سبک باروک) ( caravaggio)

کاراواجو: او می خواهد چیزی پویاتر از واقعیت به ما عرضه کند 

اگر کاراواجو را پایه گذار تضاد نور و تاریکی می شناسند ، نه به این دلیل است که کاراواجو ، میوه را شکل میوه نقاشی نموده و یا عضلات بدن و جنس پارچه را خوب نشان داده است . محتوای ارزنده ی آثار کاراواجو در گردش نورها ، ارتباط فضاهای متضاد ، تمرکز روشنایی ، شیوه ی ترکیب بندی و در بینش منحصر به فرد او نهفته است.

کاراواجو برضد سنت منریستی قیام کرد و خواستار بازگشت به طبیعت شد ، در دریای هیجانات نفسانی و عواطف و احساسات غرق شد.او تنها نگارگر مذهبی ایتالیا در سده هفده بود .

به گفته ( هربرت رید) در هنر دو طریق وجود دارد که اشخاص می کوشند به وسیله انها خود را ممتاز کنند.

در هنر دو طریق وجود دارد که اشخاص می کوشند به وسیله ی آنها خود را ممتاز کنند.

۱- هنرمند با به کار بردن دقیق آنچه دیگران انجام داده اند کار آنها را تقلید می کند یا زیباییهای گوناگون کار آنها را انتخاب و ترکیب می کند .

۲- هنرمند کیفیت عالی را در سرچشمه ی بدوی آن ، یعنی طبیعت ، می جوید.

۱- نقاش از مطالعه ی پرده های نقاشی سبک خود را ایجاد می کند ، و هنر تقلیدی یا التقاطی پدید می آورد 

۲- نقاش با مشاهده ی دقیق کیفیاتی در طبیعت کشف می کند که پیش از او تصویر نشده اند و بدین ترتیب یک سبک اصیل ابداع می کند .

سبک گوت یا فشن گوتیک

سبک گوت یا فشن گوتیک به سبک پوششی گفته می شود که توسط اعضای خرده فرهنگ گوت (  Goth subculture) استفاده می شود . تاریکی، ناخوشایندی و بعضی اوقات بدن نمایی از ویژگی های این سبک است.سبک گوتیک شامل رنگ کردن مو به رنگ سیاه ، موجدار کردن مو، لب های سیاه و لباسهای سیاه است .در طراحی این سبک از ویژگی های سبک پانک، ویکتوریایی و الیزابتی بهره گرفته شده است . ریشه های سبک معاصر گوت را باید در فرهنگ عزاداری عصو ویکتوریا جستجو کرد . 

خرده فرهنگ گوت شورشی است علیه مدهای جذابی که از دیسکو های ۱۹۷۰ به وجود آمده اند. موهای سیاه ، لباسهای تیره و صورتهای رنگ پریده مضامین پایه ای برای طراحان سبک گوتیک هستند . به صورت شگفت انگیزی خرده فرهنگ گوت را نگاهی اغراق آمیز و عمدی به سیاهی دانست .همچنین آرایش ها و رنگ لباس ها و رنگ پریدگی صورت را می توان نسخه امروزی شده اواخر سبک ویکتوریایی دانست.

چارلز فردریک ورث( charles frederick worth )

در قرن نوزدهم میلادی چارلز فردریک ورث با دوختن بر چسب نام خود به لباسهایی که طراحی می کرد زمینه ساز شروع طراحی مد به طور کلی شد . درست پیش از آنکه بزازها مزون های لباس ( خانه های مد) خود را در پاریس بر پا کنند و انبوه خیاط های شناخته نشده دست به خلاقیت بزنند و مدهای عالی که در دادگاههای سلطنتی پوشیده می شدند بر چیده شوند . موفقیت ورث به طوری بود که او به جای اینکه مانند خیاط های دیگر که در گذشته تنها از دستور مشتری پیروی می کردند رفتار کند ، می توانست به مشتریانش دیکته کند چه بپوشند . واژه طراح مد ( به فرانسوی : couturier) در حقیقت اولین بار برای توصیف او ساخته شد . در حالیکه مقوله پوشاک در هر دوره زمانی توسط دانشگاهیان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است ، تنها خلق پوشاک از سال ۱۸۵۸ به بعد را می توان به طور موثر طراحی لباس در نظر گرفت.

کوبیسم( Cubism )

کوبیسم به دنبال پژوهشی در شناخت ارزش های فرم و تحلیل عناصر طبیعی است. خط و رنگ را از هم جدا ساخته و به هر یک ارزش مستقل می دهد .با چسباندن و اضافه نمودن کاغذ و یا مواددیگر، زمینه کار را از حالت یکنواخت و همیشگی در آوردند. سپس طرح را بر زمینه ها پیاده نمودند ، در نتیجه خط و سطح ، زندگی تاه ای یافت .نمونه بارز در کارهای پیکاسو و براک و در طراحی لوکور بوزیه ( le corbusier ) ( معمار ، نقاش و مجسمه ساز بزرگ قرن بیستم ) خط در دست براک و لوکوربوزیه عنصر سیال است.دور از تمام سنت های آکادمیک و قوانین آناتومی کلاسیک آزادانه گردش می کند .در این نوع طراحی ، خطوط آزاد و قوانین فضایی و ارتباط لکه های سیاه و سفید حاکمیت دارند.

مجموعه هیچ های پرویز تناولی

جلسه سخنرانی

آکوافورت

آکوافورت= حکاکی با آب اسید 

آکواتینت = نوع لطیف تری از حکاکی است.( این تکنیک پیشرفته ترین روش حکاکی اواخر قرن ۱۸ بوده است) .

مراحل مختلف رده بندی آثار کاندینسکی

۱) مرحله ی امپرسیون یا تاثیرات مستقیمی که از ظواهر اجسام دریافت می شود.( نقاشی های فوویسم او نیز متعلق به همین دوره است) در آثار این دوره به هیچ وجه از( مایه های خاکستری رنگین) و فضای مه آلود نقاشان امپرسیونیسم اثری دیده نمی شود بلکه بیشتر رنگ آمیزی تند و آتشین نقاشان مکتب " فوو" و " اکسپرسیونیسم" آلمان که خود نیز جزو آنها بود و تاثیر شمایل ها و نقاشی های عامیانه مشرق زمین ( کشور او روسیه ) را مد نظر داشته است.

۲) مرحله ی " امپروویزاسیون" یا نقاشی های فی البداهه و آنی ، آثاری که در این دوره به وجود آمدند بر اثر واکنش ضمیر و الهاماتی که از درون هنرمند تراوش می کند پدید آمده اند ، که تظاهری غیر مادی یا شاید معنوی دارند و دلیل معنویتشان این است که بیننده از تماشای آن ها هیچ نوع خاطره آشنا دریافت نمی کند.و مفاهیم و تعبیرات متنوع و متضادی با خود همراه دارند، این مرحله  به نام " آبستره امپرسیونیسم " نیز معروف است.

۳) مرحله کمپوزیسیون ، که بر اثر تفکر و تفحص در ترکیبات شکلی ، به آرامی و در طول زمان به وجود آمده اند . لذا آثار این دوره را " آبستره کنسترکتیو" یا تابلوهای مجرد آرشیتکتوری نامیده اند و محتوای آنها شکل های هندسی است.( آبستره هندسی یا آبستره ژئومتریک) نیز می گویند.که از ۱۹۲۱ تا اخر عمرش در این زمینه نقاشی کرده است .فرمهای مجردی که در این ترکیب بندی ها به کار رفته است . فرمهای آمیبی و گیاهی کاملا آبستره ای هستند که به علامت و سمبل های مردم ما قبل تاریخ یا به نقاشی های بومیان شباهت دارند.تابلوهای دوره ی فی البداهگی موجب پیدایش " آبستره انفورمل" یا بدون شکل شد.

پل سزان

پل سزان

پل سزان " همه چیزهایی که می بینم از دید ما می گریزند ، طبیعت همیشه همانی است که هست ؛ ولی از سیمای ظاهری آن اثری نمی ماند" .