"مکتب سقاخانه ای " در هنر
Shirazart.blog.ir
* " مکتب سقاخانه ای " جریانی بود ، که بوسیله ی عده ای نقاش جوان - در ادامه ی کوششهای چند نقاش نوگرا نظیر جلیل ضیاءپور و اویسی که در دهه ی ۱۳۳۰ نوعی مبارزه فکری را شروع کرده بودند - شکل گرفت .هنرمندان مکتب سقاخانه ای ، راه رسیدن به هنر با هویت را نه در انتخاب موضوعهای مالوف و یا استفاده از نگارگری قدیم ، بلکه در بهره گیری از گنجینه ی هنرهای تزئینی و عامیانه و نیز خوشنویسی فارسی می دانستند .) پلی میان هنر سنتی و هنر نو ایجاد کنند .(
* زنده رودی نخستین کسی بود که در مسیر مکتب سقاخانه گام نهاد و سپس چند هنرجوی هنر کده ی تزئینی نیز با او همراه شدند .
* کریم امامی که در روزنامه کیهان انگلیسی نقد هنری می نوشت ، در اوایل دهه ی ۱۳۴۰ اصطلاح " مکتب سقاخانه" را باب کرد .از جمله ی هنرمندان مکتب سقاخانه می توان به : فرامرز پیلارام ، پرویز تناولی ، منصور قندریز، صادق تبریزی ، ناصر اویسی ، ژازه طباطبایی و مسعود عربشاهی اشاره کرد .آثار متآخر جعفر روحبخش نیز در این زمره اند .
* نقاشان و مجسمه سازان مکتب " سقاخانه" را هنرمندان " سنت گرای نو" نیز نامیده اند .نقاشان این شیوه ، بیش از سایرین در جهت دستیابی به یک هدف قدیمی ، یعنی ایجاد یک مکتب " هنر ملی " پیش رفتند .) مکتبی که پیوندهای روشنی با دوره های با شکوه هنر ایران یعنی هخامنشی ، ساسانی و صفوی داشته باشد.(
* فرامرز پیلارام یکی از نمایندگان مکتب سقاخانه و از جمله ی نخستین کسانی بود که ویژگیها و امکانات صوری خط - نوشته و یا خوشنویسی سنتی را در نقاشی نوگرای ایران آزمودند .پیلارام هنرمندی پر کار بود .درک تجسمی قوی و دستی توانا داشت .