در تکنیک آبرنگ با رقیق کردن رنگماده می توان سایه روشن های زیبایی ایجاد کرد و با ایجاد لایه های نازک درخشندگی را نشان داد.در این تکنیک زمینه ی نقاشی اهمیت زیادی دارد .از نمونه های کار آبرنگ در دوران های گذشته ، نقاشی های روی ابریشم در خاور دور است.کاربرد کامل تر آبرنگ در انگلستان بخصوص قرن هیجدهم متداول شد. در این روش گاه خطوط اصلی طراح با مداد یا قلم و مرکب مشخص می شود و بعد به وسیله آبرنگ تکمیل می گردد و گاه از ابتدا با قلم مو و آبرنگ کار شروع می شود .در این شیوه ، کیفیاتی از مناظر و موضوعات را می توان به وجود آورد که با تکنیکهای دیگر امکان پذیر نمی باشد .آبرنگ ها به صورتی تیوپی یا قرص وجود دارند .در این روش از سفید استفاده نمی شود و سفیدی خود کاغذ به کار برده می شود.
شروع کلاسهای تخصصی کنکور هنر (درک عمومی هنر ، خلاقیت تصویری) از هفته سوم مهر ماه در شیراز جهت هماهنگی با شماره ۰۹۱۷۰۵۲۲۱۹۲ تماس حاصل فرمائید .
کلویزونیسم ( cloisonnisme)یکی از سبکهای نقاشی امپرسیونیسم است که در آن اشکال تخت نشان داده می شوند و به وسیله ی خطوط محیطی تیره از یکدیگر جدا می شوند .این واژه توسط منتقدی به نام ادوارد دوژاردین در مورد نقاشی های گروه هنرمندان مستقل در مارس ۱۸۸۸ مطرح شد. پل گوگن ، پل سروز ، لوئیس انکتن و امیل برنار از نقاشان این سبک بودند .بیشتر هنرمندان کلویزونیسم همچنین در جنبش ترکیب گری که رابطه نزدیکی با این سبک داشت فعال بودند .
دریافت
عنوان: کتاب تاریخ ایران باستان ، آریاییها و ماده ، دکتر اردشیر خدادادیان
حجم: 8.19 مگابایت
نوعی از ماسک آفریقایی است که با عنوان ماسک " گولی" نیز شناخته می شود .این ماسک برای رقص های قبیله ای در جشن های برداشت محصول استفاده می شود ، که به صورت دسته جمعی مراسم آیینی را برای احترام به شخصیتهای برجسته برگزار می کنند . چهره دایره ای این ماسک نشان دهنده ی چهره ی برگرفته شده از خدای خورشید که شاخ آن سمبلی از قدرت بی نهایت بوفالو است.این ماسک از چوب ساخته می شود که دو سوراخ به عنوان چشم در آن ایجاد می شود مردم " بوله" که کشاورز هستند در شرق ساحل عاج زندگی می کنند آن ها بخشی از مردم " آکان" هستند .که بخش بزرگ نژادی غرب آفریقا را تشکیل می دهند .که مابین ساحل عاج و غنا ساکن هستند.
شروع دروس تخصصی کلاس کنکور هنر از هفته سوم مهر ماه در شیراز ، دروس درک عمومی هنر خلاقیت تصویری
مدرس جوکار - شماره جهت هماهنگی ۰۹۱۷۰۵۲۲۱۹۲
اولین چرخ خیاطی که به ایران آورده شد در دوره قاجار توسط مظفرالدین شاه از فرنگ آورده شد.
شغل خیاطی از پیشه های قدیمی در تهران و روزگار قاجار بود که تعداد بسیاری از افراد به این پیشه روی آورده بودند. خیاط به کسانی گفته می شد که در کار دوخت و دوز البسه زنانه و مردانه دست داشتند و در دارالخلافه به سه صورت انجام می شد :
۱- دوزندگان رسمی که دکان و تشکیلاتی داشتند و لباس ها را طبق الگو می دوختند و مشتریان آن اعیان ، اشراف ، رجال، پسر حاجی ها و فکلی نماها بودند .
۲) خیاطان بازاری که محل شان در بازار دوخته فروشی ها ( سرای امیر) بود که البسه بازی تهیه می کردند و در اختیار مردم می گذاشتند. این لباس ها به نسبت ارزان تر بود و هر کسی به بازار می رفت ، هر لباسی را که اندازه اش بود با قیمت نا چیزی می خرید .
۳) زن های خانه دار که خیاطی بلد بودند و برای اهل خانه خود لباس می دوختند ، اضافه وقتشان را به دوختن لباسهای اشخاص غریبه اختصاص می دادند .در هر صورت خیاطی ، کاری سخت به شمار می آمد که در قبال کار زیاد ، دستمزد اندکی دریافت می شد و در آن ایام کمتر خیاطی را می شد پیدا کرد که دارای قیافه ای بشاش باشد .چه کسی که با چرخ کار می کرد و چه آنکه چرخی نداشت .
خیاطان به تلافی اجرت کم شان ، حیله های مختلفی را به کار می بردند از آن جمله که عده ای از آنها ابتدا پارچه مشتری را قیچی می زدند و آن هنگام هر چقدر که زورشان می رسید اجرتش را دریافت می کردند و مشتری را گیر می انداختند و یکی دیگر آنکه از مشتری پارچه زیادی مانند یک توپ پارچه می خواستند که با این کار از پارچه های مردم سرقت می کردند . گر چه اولین چرخ خیاطی در ایران توسط مظفرالدین شاه از سفر فرنگ آورده شد اما سالها طول کشید تا این اختراع جدید جای دوخت و دوز به روش سنتی را گرفت و فراگیر شد .
" بارتلمی تیمونیه" فرانسوی را اولین کسی می دانند که در سال 1830 چرخ خیاطی را اختراع کرد. در آن زمان دوزندگان هموطن او که خیال می کردند با این اختراع جدید کار و کاسبی آنها کساد خواهد شد شبانه به خانه او ریخته و اختراع او را آتش زدند .اما ایده ساخت ماشین دوزندگی چیزی نبود که از ذهن ها برود .
سالها بعد در 1845 میلادی بار دیگر ماشین های دوخت و دوز این بار در آمریکا توسط دو مخترع با نام " آیزاک سینگر" و " الیاس هاو " که هر یک مدعی بود زودتر به این اختراع رسیده است به ثبت رسید ؛ این بار چرخ خیاطی که شبیه مدل های امروزی بود به سرعت همه گیر و در همه جای جهان به کار گرفته شد.
با این حال ورود چرخ خیاطی به ایران که سرعت و کیفیت کار خیاطی را چند برابر می کرد تا زمان مظفرالدین شاه و سفر او به فرنگ صورت نگرفت ؛ حتی پس از اینکه شاه این اختراع فرنگی را به همراه یک خیاط قفقازی به تهران اورد تا لباس درباریان توسط آن دوخته شود هم مردم با این باور که پارچه با چرخ خیاطی جویده می شود و دوام آن کم می شود ، چندان استقبالی از آن نکردند اما سهولت و سرعت باعث شد چرخ خیاطی جای خود را در زندگی ایرانی باز کند تا آنجا که به یکی از وسایل منزل و اقلام جهیزیه دختران دم بخت تبدیل شد . تهرانی ها در ابتدا نسبت به این ابزار فرنگی روی خوش نشان ندادند چرا که بر این باور بودند این وسیله ساخت فرنگستان است و دوختن لباس با آن جایز نیست و پارچه نجس می شود و اینکه دندانه های چرخ خیاطی باعث جویده و بی دوام شدن پارچه می شود .
چرخ خیاطی های گلدفینگر شامل دو دسته بودند .نخست مشتریانی که باهوش بوده و به راحتی کار با چرخ را یاد می گرفتند و مشتاقانه چرخ خیاطی را می خریدند و عده ای نیز افراد بی استعداد و بی حوصله ای بودند که نیمه کاره آموزش را رها می کردند و سراغ همان نخ و سوزن می رفتند . بعد از گذشت چند سال، به تدریج چرخ خیاطی توانست در میان وسائل منزل جای خود را پیدا کند و زن ها به دلیل خودنمایی و چشم و هم چشمی از عمده ترین خریداران این وسیله بودند که کنار اتاق مهمانخانه چرخ را روی میزی قرار می دادند و رویش را با رو چرخی می پوشاندند و به دیگران فخر می فروختند .
بعد از مدتی نیز از وسایل پر اسم و آوازه جهزیه دختران شد تا آنجا که برای فرستادن جهیزیه به خانه شوهر ، چرخ خیاطی در طبقه دوم و پشت سر آیینه و چراغ قرار می گرفت .دسته دوم خریداران این ابزار فرنگی ، مردان خیاط بودند .اما در اوایل کارشان مشتریان برای لباسهای دوخته شده با چرخ ، نسبت به لباسهایی که با نخ و سوزن دوخته می شد مزد کمتری می پرداختند چرا که اعتقادشان بر این بود که دوختن لباس با چرخ نصف روز تمام می شود و در نتیجه خیاط باید پول کمتری دریافت کند.