هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چه اصولی بوده است .
Shirazart.blog.ir
**هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که بخوبی در نمونه های این هنر نمایان است .این اصول چنین هستند : مردم واری، پرهیز از بیهودگی، نیازش ، خودبسندگی و درون گرایی.
** مردم واری: مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است .معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران بیش از هر جای دیگر .چنانچه آرایش معماری نیز همواره بدست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است .
** مردم واری در اندام ( فضا) های ساختمان و اجزاء آن چنین نمایان می شود که برای نمونه اتاق سه دری که بیشتر برای خوابیدن بکار می رود ،به اندازه ای است که نیاز یک خانواده را بر آورده کند .اجزایی چون در و پنجره ،تاقچه ،رف و نیز پستویی که برای انبار رختخواب بکار می رفته نیز اندازه هایی مناسب داشتند .معمار ایرا نی افراز ( بلندا) درگاه را به اندازه بالای مردم می گرفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای آورد .پهنای خواب به اندازه ی یک بستر بوده و افراز تاقچه و رف به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد .وزن بالای پنجره یا گلجام معمولا دارای شیشه های رنگی به رنگهای زرد لیمویی و آبی بوده که این شیشه ها را از غرابه های شکسته بدست می آورند. برای جلوگیری گرما به درون ،از ارسی ( به معنای گشاده یا باز ) بهره می بردند یا دیوار و آسمانه( سقف) را دو پوسته می ساختند تا لایه پنام ( عایق) جلوگیری گرما باشد .اگر خوابگاه ایرانی اندازه ای خرد و در خور گسترش یک یا دو بستر داشته ،در برابرش تالار و سفره خانه ای با شکوه و پهناور بوده است .اگر خوابگاه خرد بوده، از آن خداوند خانه بوده و شایسته نبوده بیگانه ای به آن راه یابد ،اما تالار ،باید که شایسته پذیرایی مهمان گرامی باشد .خانه ایرانی ،اتاق ارسی ( از مجموعه آثار معماری سنتی ایران)
**پرهیز از بیهودگی : در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز می کردند .این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات می شده است .در قرآن کریم آمده " مومنان ،آنانکه از بیهودگی روی گردانند "
اگر در کشورهای دیگر ، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری ( نقاشی ) و سنگتراشی ،پیرایه ( آذین) بشمار می آمده ،در کشور ما هرگز چنین نبوده است .گره سازی با گچ و کاشی و خشت و اجر و به گفته خود معماران، " آمود" و اندود ،بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است .اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمانه، سر پناهی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پر و پیمون است و نمی تواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود ،تنها با افزودن کاربندی می توان آنرا کوتاهتر ، " باندام" و مردم وار کرد .اگر اُرسی و روزن با چوب یا گچ و شیشه های خرد و رنگین گرهسازی می شود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان ،پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه تا پاکار با کاشی پوشیده می شود تنها برای زیبایی نیست .وانگهی باید دانست که واژه ی " زیبا" به معنای " زیبنده بودن" و تناسب داشتن است نه قشنگی و جمال .
در زیگورات چغازنبیل از ۱۲۵۰ پیش از میلاد ، می توان کاربرد کاشی را دید .در این ساختمان ،اِزاره دیوارها را با کاشی آبی آمود کرده اند .چون هنگام رفت و آمد مردم ،برخورد به پای دیوار بیشتر بوده است ، و چون خشت در برابر باران آسیب می دیده ،نمای ساختمان را با آجر پوشانده اند .معماران ایرانی در جاهایی که مردم در آن بر زمین می نشستند و به دیوار تکیه می زدند (در گذشته مردم در جای سر پوشیده روی صندلی نمی نشستند و به جای آن از " نهالی" بهره می بردند که تشکی با چهار بالش بود ) ، برای افزایش پایداری ازاره دیوار ،آنرا با اندودی از گچ که با کتیرا آمیخته شده بود ،تا بلندی یک گز ( هر گز برابر ۱۰۶/۶۶سانتیمتر است.) اندود می کردند که رویه ای سخت بدست می آمد ،بگونه ای که خراشیدن آن دشوار بود .ازاره بیرونی ساختمان را هم بیشتر با سنگ کار می کردند .همچنین از کاشی در آمود گنبدها بهره گیری می کردند و آنرا پر از نقش ونگار می کردند .این تکه های رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی می شدند .کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو می ریزد ،بویژه در جاهایی که برف و یخ هم باشد. اگر رویه ای یکرنگ باشد .بازسازی بخش کنده شده دشوار می شود و کار دو رنگ در می آید .ولی هنگامی که تکه تکه و چند رنگ باشد کار آسانتر است .خانه های شیرازی ،پنهام آجری در نمای خانه
نیازش: واژه " نیارش" در معماری گذشته ایران بسیار بکار رفته است .نیازش به دانش ایستایی ،فن ساختمان و ساختمایه ( مصالح) شناسی گفته می شده است .معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آنرا از زیبایی جدا نمی دانستند .آنها به تجربه، به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزهادست یافته بودند که همه بر پایه نیارش بدست آمده بود ، " پیمودن " ، اندازه های خرد و یکسانی بود که در هر جا در خور نیازی که بدان بود بکار گرفته می شد .پیروی از پیمودن هر گونه نگرانی معمار را درباره ی نا استواری یا نا زیبایی ساختمان از میان می برده ،چنانکه یک گِلکار نه چندان چیره دست در روستایی دور افتاده می توانست با بکار بردن آن ، پوشش گنبدی را به همان گونه انجامدهد که معمار کار آزموده و استاد پایتخت.معماران همراه با بهره گیری از پیمودن و تکرار آن در اندازه ها و اندام ها ،ساختمان ها را بسیار گوناگون از کار در می آوردند .هیچ دو ساختمانی یکسان از کار در نمی آمد و هر یک ویژگی خود را داشت ، گر چه از یک پیمودن در آنها پیروی شده بود .
خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش می کردند ساختمایه مورد نیاز خود را از نزدیکترین جاها بدست آورند و چنان ساختمان می کردند که نیازمند به ساختمایه جاهای دیگر نباشد و " خودبسنده" باشند.بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود " سازگارتر" در می آمده است و هنگام نو سازی آن نیز همیشه ساختمایه آن در دسترس بوده است .
معماران ایرانی بر این باور بودند کهساختمایه باید " بوم آورد" یا " ایدری" ( اینجایی)باشد .به گفته دیگر فراورد ( محصول) همان جایی باشد که ساختمان ساخته می شود و تا آنجاکه شدنی است از امکانات محلی بهره گیری شود.برای نمونه در ساخت تخت جمشید ،بهترین سنگ را از یک کان ( معدن) در نزدیکی دشت مرغاب بدست می آوردند و با ارابه های چوبی به تخت جمشید می رساندند .( درباره اینکه چگونه سنگ های سر ستون را در بلندای ستونها کار گذاردند گفته ها گوناگون است. برخی بر این باورند که نخست همه ساختمان را با خاک پر کرده اند و پس از کار گذاشتن سر ستونها ، خاک را برداشته اند .این گفته نادرست است و کار از این ساده تر انجام شده است .در باب روش پیشرفته ساختمان سازی که در تخت جمشید بکار رفته موردی را بازگو می کنم : یکی از سنگتراشان ایتالیایی یکی از تکه های سنگ کرمو را در آورده بود .برخی سنگ ها دارای رگه های آهکی یا خاکی بودند که به آن کرمو می گفتند .او کمی چسب به سنگ زد و تلاش کرد آنرا سر جای خود جا بدهد ،ولی نشد .زیرا در اندازه ی آن آنچنان دقت شده بود که با کمی افزایش اندازه چسب ،دیگر در جای خود فرو نرفت .) این سنگ را بیشتر برای روکش دیوارهای ستبر خشتی بکار می بردند. فرآوردن خشت نیز کاری بسیار ساده بوده است .معماران ایرانی تا آنجا که می شد تلاش داشتند ساختمایه مرغوب بکار برند و با بهترین گونه خاک ،گچ ، آهک و سنگ کار می کردند .اگر فرآوردنو آماده ساختن آن از همانجا شدنی نبود ،از جای دورتر بهره می گرفتند .برای نمونه چون خاک پیرامون شیراز ،" ریگ بوم" بود، بکار آجر ساختن نمی خورد ،پس خاک رس بهتر را از لار یا از خان خوره ( آبادی میان راه اصفهان) بدست می آوردند .یا در کناره کویر، چون خاک شوره دار بود ،آجر خوبی بدست نمی آمد .پس هنگام کار این آجرها را میان چند رج خشت می چیدند و برای از میان بردن شوره آنها ،دوغابی بنام " فرش آهک" بکار می بردند که با ماسه نرم درست می شد .نمونه دیگر از خودبسندگی و بهره گیری از امکانات موجود ،در ساخت میانسرای ( حیاط) گود یا " باغچال" یا گودال باغچه در خانه ها بود .برای گود کردن ساختمان و دسترسی به آب ،ناگزیر باید خاکبرداری فراوانی می شد .در تهران ،آب روگذربود و از آن برای پر کردن آب انبارها بهره می بردند .در کاشان ،زواره و نایین آب زیر گذر بود ،برای همین میانسرا را چنان گود می ساختند که تنه درختان باغچه در گودی پنهان می شد .معماران خاک برداشته شده را دوباره در همان ساختمان بکار می بردند .گود شدن ساختمان به ایستایی تاق ها نیز کمک می کرد .چون زمین ،پشت بند در برابر رانش بود .
باز برای نمونه ،در محله شارستان یزد ،زمین تا ژرفای دو متری از جنس خاک رس و پایین تر از آن، جنسی بنام " چلو" یا " کرشک" است که لایه ای بسیار سخت است .معماران خاک رس را برداشته و روی لایه سخت ،با همان خاک ساختمان می ساختند .( سر در مسجد یزد بر زمین سنگی ساخته شده و با اینکه چند کاریز ( قنات) بزرگ از زیر آن می گذرد ،از هنگامی که ساخته شد ( سال ۷۷۷ هجری) تا کنون تنها سه سانتیمتر نشست کرده است .) یکی از نکات مهم در معماری ایران این است که اساساً یکی از انگیزه های بنیادی در ساخت خمیده تاقی و گنبدی و بهره گیری گسترده از آنها ،این بوده که چوب مناسب برای ساختمان سازی در همه جا یافت نمی شده است .ولی فرآوردن خشت و آجر ساده بود .معماران هم دست به نو آوری هایی زدند که با خشت و آجر بتوان دهانه های بزرگ را پوشاند .آنها گونه های فراوانی از چفد مازه دار و تیزه دار را بکار گرفتند .از چفد مازه دار در زیگورات چغازنبیل و از چفد تیزه دار در سد درودزن شیراز بهره گیری شده است .ولی و گنبد را می شد با خشت که ساختمایه ای ناپایدار است هم ساخت .برای نمونه ،آسمانه یخچال های سنتی ،گنبد بستو بوده که با خشت ساخته می شده ،چون بسیار کمتر از آجر،گرمای بیرون را از خود می گذراند .این گنبدهای خشتی بسیار هم پایدار بودند .( در زمین لرزه طبس، ساختمان های بتنی پیش فشرده ویران شدند ،ولی یخچال ها که با گنبد کلنبو ساخته شده بودند بر جای ماندند.) بدین گونه شاید بتوان انگیزه بنیادی بهره گیری از تاق و گنبد در معماری ایران را باور به "خودبسندگی" در ساختمان سازی دانست .کوشک یک کاخ ایرانی ( از کتاب مجموعه آثار معماری سنتی ایران)
درونگرایی: اصولا در ساماندهی اندام های گوناگون ساختمان و بویژه خانه های سنتی ،باورهای مردم ،بسیار کارساز بوده است .یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر بگونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است .معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا ،ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد .خانه های درون گرا در اقلیم گرم و خشک ،همچون بهشتی در دل کویر هستند ، فضای درون گرا مانند آغوش گرم بسته است و از هر سو رو به درون دارد .سر در این خانه ها دارای دو سکو بود و درها دارای دو کوبه جدا ویژه ی مردان و زنان. دو دالان یکی از بخش بیرونی و دیگری از بخش اندرونی خانه به هشتی راه داشتند .اندرونی جایگاه زندگی خانواده بوده و بیگانگان بدان راه نداشتند ،بیرونی ،ویژه مهمانان و بیگانگان بود که جداگانه پذیرایی می شدند .و گاهی مهمانان در بالاخانه ( اتاق روی هشتی) که به اندرونی نزدیک بود پذیرایی می شدند .بخش بیرونی ،آذین های بیشتری نسبت به اندرونی داشت .معماران حتی در ساختمانهای برونگرا مانند کوشک میان باغ ها ، نیز درون گرایی را پاس می داشتند .کوشک ها( کوشک ،برابر همان پاویون فرانسوی است).ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز می شدند .بیشتر خانه های غربی یا شرق آسیا چنین هستند .( نقشه خانه هایی با تهرنگ گرد و ایواندار در کشورهایی چون هند و اندونزی) اگر این ساختمان ها را در یک میانسرای بزرگ هم بسازند باز هم برونگرا هستند .ولی کوشک باغ دلگشای شیراز با اینکه ساختمانی برونگرا است ،ولی در آیگاه ( ورودی) غیر مستقیم دارد .خانه های برونگرا در برخی سرزمینهای ایران نیز ساخته می شود .مانند کردستان ،لرستان و شمال ایران ولی در سرزمینهای میانی و گرم و خشک ایران ،خانه های درون گرا، پاسخ درخوری برای خشکی هوا ،بادهای آزار دهنده ،شن های روان و آفتاب تند هستند .