آرایه ها در معماری پارسی
shirazart.blog.ir
*در شیوه پارسی آرایه هایی بکار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است .آرایه سر ستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد .در دخمه های مادی ،سر ستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سر ستون های ایونی یونانی هستند .شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون ،آنها را با ریسمانی بنام کبال بهم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند ،این چفت و بست و پیچش ریسمان سر تیرها کم کم دگرگون شده و همانندی چون سر ستون ایونی پیدا کرده است .در تخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می شود .
همچنین سر ستون های کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرهای جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است .پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار می رفتند ،دارای منطق نیارشی هم بوده اند .پارسیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می داشتند که " آزموده" را نباید دوباره آزمود ." همانگونه که می دانیم هنر پیکره ( مجسمه) سازی ،چون هم دین های پیش از اسلام در ایران ،در دین اسلام بت پرستی را نمی پذیرفتند ، چندان رواج نداشته است .
در ایران کهن جایگاهی بوده بنام " از دیس تچار" که چون در آن بت می پرستیدند ،جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده شمرده می شده است .گفته شده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ ،ویران ساختن بتکده ها بوده است .( ازدیس تچار واژه ای است در بر بر گیرنده از + دیس+ تچار" ،برابر بیرون کشیدن + ریخت و شکل+ جایگاه " و رویهم برابر " بتکده " است .
آثار معماری نقش رستم در بر گیرنده ی استودان های کنده شده بر دیواره ی کوه و کعبه زرتشت است .در ساختمان کعبه زرتشت ،از کلاوه های کردی الگو گرفته شده است .گفته شده این ساختمان برای نگهداری اوراق کتاب اوستا ساخته شده بوده است .همچنین گمان می رود نیایشگاهی بوده و در زیر آن سرداب داشته است .
پاسارگاد یا به گفته مردم شهر مادر سلیمان ،میان شیراز و اصفهان جای دارد و در زمان هخامنشیان باغی بوده است در بر گیرنده ی چندین ساختمان : دو کاخ با طرح کاملا ایرانی ،شامل تالاری ستون دار و بزرگ در میان دو اندام شبیه به ایوان در دو طرف آن.نقشه کلی آن شبیه به حرف Hاست و در دو سوی یکی از ایوانها دو اتاق نیز وجود دارد .در پیرامون آن انواع آبنماهای بسیار زیبا با فواره و حوض ساخته شده بوده است .در میان این باغ، ساختمان دیگری بوده است .که شاید جنبه مذهبی داشته است .در آستانه در گاه آن ،سنگی است که کوروش را نشان می دهد و در بالای سر او شکل ذوالقرنین است ،پلی نیز بر روی جوی یا رودخانه ای ساخته شده بوده ،که اکنون ویران شده است .البته گمان می رود ساختمان پل ، تاقی نبوده و تیر پوش،بوده است .
یکی دیگر از ساختمانهای قابل توجه در نزدیکی پاسارگاد سکویی از سنگ های تراش است که جایگاه نیایش بوده است .به گفته هرودوت، ایرانیان آن زمان در ساختمان سر پوشیده عبادت انجام نمی داده اند .اما در شوش بر عکس آن آیین های دینی یا جشنهایی که جنبه مذهبی داشته اند در جایی بنام " اپدانه" انجام می گرفته است .ساختمان آپادانه شوش الگوی آتشکده هایی شد که زمان ساسانیان به بعد ساخته می شد که از آنها ویرانههایی بجا مانده است .اتاقی با چهار ستون که بعدها به صورت گنبد خانه در آمد .
کوروش بزرگ احتمالا در جنگی در شمال شرقی ایران کشته شد و استخوانهای او را پس از مرگ ( ۵۲۹ پ.م) به آرامگاهش در پاسارگاد آوردند .معماری دوره نخستین شیوه پارسی بر گرفته از ارارتوها بود .نیز با حملاتی که کوروش و پسرش کمبوجیه به مصر داشتند مقابر هرمی شکل مصری را دیدند .به گمان فراوان این دو الگو با هم بر روی معماری این ساختمان تاثیر گذاشته است تا آنجا که آسمانه آن را شیب دار ساخته اند .برخی بر این باورند که میان دو سنگ خرپشته آن جسد داریوش گذاشته شده بود که این سخن درستی نیست و درون استودان تنها حوضچه ای سنگی ،بصورت جدا بوده است .
پروفسور استرناخ درباره ی باغهای پاسارگاد می نویسد : در جریان بر پایی یک پایتخت یادمانی که نشاندهنده ی اقتدار هخامنشیان بود،کوروش با بلندپروازی یک باغ را نیز در برنامه ی ساختمانی خود گنجاند .باغهای سلطنتی آشور و بابل همواره بخشی مجزا یا مکمل برای کاخ بوده اند .اما می بینیم که کاخهای کوروش با ایوانهای طویل و فضای باز اطراف خود به عنوان بخشی مکمل از طرح مفصلی به کار رفته اند که در آن، به تعبیری خود باغ به صورت اقامتگاه سلطنتی در می آید .
در داخل محدوده ی طرح نوین کوروش شماری آبگذر سنگی وجود دارد که نه تنها نشاندهنده ی یک باغ رسمی اند ،بلکه همان گونه که شکل نشان می دهد به ترکیب بخش های مختلف محدوده ی کاخ به صورت واحد کمک می کنند .
این آبگذرها به شیوه ی هخامنشی در بهترین شکل خود ساخته شده اند تا دوام یابند .آنها از بلوکهای خوشتراش و متصل به هم سنگ آهک تشکیل شده اند و به شایستگی با معماری خوش دست کاخهای مجاور همسانی دارند .آب لازم برای آبیاری باغ به آسانی در دسترس بوده است .از جمله منابع محلی آب، مجاری دائم بود که دامنه ی شرقی " تل تخت" را می پوشاند و سپس مستقیما به سوی قلب محدوده ی کاخ پیش می رفت .
همچنین باید توجه داشت که این آبگذرها که از سنگهای سفید براق ساخته شده اند فقط جنبه ی تزئینی نداشته اند .تقریبا به طور یقین می توان گفت که آنها نقش مهمی در آبیاری باغ سلطنتی پاسارگاد داشته اند .حوضچه های کوچک مربع شکل برای پر کردن مخازن آب به کار می رفتند .
اکنون باید بررسیهای خود را به ساختار باغ سلطنتی در پاسارگاد معطوف کنیم .در مرکز پلان این باغ که خودت به علت ویژگی هندسی اهمیت دارد ، می توان نمونه ی جالبی از یک " باغ اندرونی" را یافت که محوطه ای مستطیل شکل به طول ۳۰۰ و عرض ۲۵۰ متر است و با توجه به درختان و بوته هایی که در نقشه ی فرضی در ردیفهای قرینه کاشته شده اند می توان فرض کرد که آن باغ را آبگذرهای مستقیم تقسیم می کرده اند .این باغ اندرونی احتمالا فقط سه مدخل اصلی داشته است .که عبارت بوده اند از کوشک A,کوشک B,کاخP،
در این باز سازی نه تنها می توان یک ترتیب فرضی در باغهای کنار هم را تشخیص داد.که در آن باغچه های کوچک فاقد آبگذرهای سنگی بودند ،بلکه گستره ای از تجارت جدید در شکل دهی به محوطه ی باغ نیز خودنمایی می کنند چون باغ اندرونی مورد نظر بوده ،کاخ ( یا بنای اصلی باغ) را دو بنای جانبی کامل می کرده اند و این دو نه تنها تقریبا مقابل یکدیگر و در فاصله ای یکسان از بنای اصلی قرار می گیرند ،بلکه موقعیت تقریبی آنها به گونه ای است که بسیاری از ورودی های موجود در باغ های دوره ی اسلامی را به خاطر می آورند .البته موقعیت کوشکهایAوB شکل را که چندان متقارن نیست می توان در کل به حساب طراحی باغ گذاشت که هنوز تکامل نیافته بود.باید توجه داشت که حتی اگر نتوان پلان این کوشکها را دقیقا در دوره های بعد ملاحظه کرد باید گفت که نمای دلباز و با صفای این بناها از ویژگی های بیشتر کوشکهای متاخر ایرانی بوده است .مدارک باستان شناختی فراوان و انکار ناپذیرند .همچنین به درستی می توان ادعا کرد که کوروش تمایل داشته است که علاوه بر نمای گل و گیاه نزدیک کاخ ،از چشم انداز مرکزی باغ وسیع خود نیز تا جایی که امکان داشته استفاده کند .در عین حال می توان یک مسیر دید طولانی و مرکزی را باز شناخت که ما را با یک الگوی چهار قسمتی از محوطه های مستطیل شکل رو به رو می کند که کاملا مطابق اندازه های کاخ باغ است .در جمع بندی باید گفت که اکنون می توان یکی از بنیادی ترین عوامل در طرح باغهای متاخر ایرانی را که همان چهار باغ است در پلان باغ اصلی کوروش در پاسارگاد دید .
اهمیتی که بخشهای درونی و برونی باغ سلطنتی در محاسبات معماران کوروش داشته اند در بقایای دو کاخ مجاور منعکس شده است .محور اصلی پلان چهار گوش کاخ Sبر محور طولی کاخ Pعمود است و لذا طویل ترین ایوان ستون دار این دو بنا جهت عکس " باغ بیرونی" فرضی قرار دارد .علاوه بر این ،ایوان ستون دار کاخ P به مثابه یک نرده ی دائمی و سنگی برای باغ بود و کوروش می توانست در سایه ی این ایوان بنشیند و از منظره ی باغ لذت ببرد .همان گونه که پیشتر دیدیم طویل ترین ایوان کاخ P با باغ درونی مجاور مرتبط است و به جز محل قرار گیری تخت سلطنتی ،در گذشته دارای یک نرده ی سنگی بوده است .
بسیار هم عالی