shirazart.blog.ir
دریافت
حجم: 187 کیلوبایت
shirazart.blog.ir
*در شیوه پارسی آرایه هایی بکار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است .آرایه سر ستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد .در دخمه های مادی ،سر ستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سر ستون های ایونی یونانی هستند .شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون ،آنها را با ریسمانی بنام کبال بهم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند ،این چفت و بست و پیچش ریسمان سر تیرها کم کم دگرگون شده و همانندی چون سر ستون ایونی پیدا کرده است .در تخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می شود .
همچنین سر ستون های کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرهای جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است .پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار می رفتند ،دارای منطق نیارشی هم بوده اند .پارسیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می داشتند که " آزموده" را نباید دوباره آزمود ." همانگونه که می دانیم هنر پیکره ( مجسمه) سازی ،چون هم دین های پیش از اسلام در ایران ،در دین اسلام بت پرستی را نمی پذیرفتند ، چندان رواج نداشته است .
در ایران کهن جایگاهی بوده بنام " از دیس تچار" که چون در آن بت می پرستیدند ،جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده شمرده می شده است .گفته شده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ ،ویران ساختن بتکده ها بوده است .( ازدیس تچار واژه ای است در بر بر گیرنده از + دیس+ تچار" ،برابر بیرون کشیدن + ریخت و شکل+ جایگاه " و رویهم برابر " بتکده " است .
آثار معماری نقش رستم در بر گیرنده ی استودان های کنده شده بر دیواره ی کوه و کعبه زرتشت است .در ساختمان کعبه زرتشت ،از کلاوه های کردی الگو گرفته شده است .گفته شده این ساختمان برای نگهداری اوراق کتاب اوستا ساخته شده بوده است .همچنین گمان می رود نیایشگاهی بوده و در زیر آن سرداب داشته است .
پاسارگاد یا به گفته مردم شهر مادر سلیمان ،میان شیراز و اصفهان جای دارد و در زمان هخامنشیان باغی بوده است در بر گیرنده ی چندین ساختمان : دو کاخ با طرح کاملا ایرانی ،شامل تالاری ستون دار و بزرگ در میان دو اندام شبیه به ایوان در دو طرف آن.نقشه کلی آن شبیه به حرف Hاست و در دو سوی یکی از ایوانها دو اتاق نیز وجود دارد .در پیرامون آن انواع آبنماهای بسیار زیبا با فواره و حوض ساخته شده بوده است .در میان این باغ، ساختمان دیگری بوده است .که شاید جنبه مذهبی داشته است .در آستانه در گاه آن ،سنگی است که کوروش را نشان می دهد و در بالای سر او شکل ذوالقرنین است ،پلی نیز بر روی جوی یا رودخانه ای ساخته شده بوده ،که اکنون ویران شده است .البته گمان می رود ساختمان پل ، تاقی نبوده و تیر پوش،بوده است .
یکی دیگر از ساختمانهای قابل توجه در نزدیکی پاسارگاد سکویی از سنگ های تراش است که جایگاه نیایش بوده است .به گفته هرودوت، ایرانیان آن زمان در ساختمان سر پوشیده عبادت انجام نمی داده اند .اما در شوش بر عکس آن آیین های دینی یا جشنهایی که جنبه مذهبی داشته اند در جایی بنام " اپدانه" انجام می گرفته است .ساختمان آپادانه شوش الگوی آتشکده هایی شد که زمان ساسانیان به بعد ساخته می شد که از آنها ویرانههایی بجا مانده است .اتاقی با چهار ستون که بعدها به صورت گنبد خانه در آمد .
کوروش بزرگ احتمالا در جنگی در شمال شرقی ایران کشته شد و استخوانهای او را پس از مرگ ( ۵۲۹ پ.م) به آرامگاهش در پاسارگاد آوردند .معماری دوره نخستین شیوه پارسی بر گرفته از ارارتوها بود .نیز با حملاتی که کوروش و پسرش کمبوجیه به مصر داشتند مقابر هرمی شکل مصری را دیدند .به گمان فراوان این دو الگو با هم بر روی معماری این ساختمان تاثیر گذاشته است تا آنجا که آسمانه آن را شیب دار ساخته اند .برخی بر این باورند که میان دو سنگ خرپشته آن جسد داریوش گذاشته شده بود که این سخن درستی نیست و درون استودان تنها حوضچه ای سنگی ،بصورت جدا بوده است .
پروفسور استرناخ درباره ی باغهای پاسارگاد می نویسد : در جریان بر پایی یک پایتخت یادمانی که نشاندهنده ی اقتدار هخامنشیان بود،کوروش با بلندپروازی یک باغ را نیز در برنامه ی ساختمانی خود گنجاند .باغهای سلطنتی آشور و بابل همواره بخشی مجزا یا مکمل برای کاخ بوده اند .اما می بینیم که کاخهای کوروش با ایوانهای طویل و فضای باز اطراف خود به عنوان بخشی مکمل از طرح مفصلی به کار رفته اند که در آن، به تعبیری خود باغ به صورت اقامتگاه سلطنتی در می آید .
در داخل محدوده ی طرح نوین کوروش شماری آبگذر سنگی وجود دارد که نه تنها نشاندهنده ی یک باغ رسمی اند ،بلکه همان گونه که شکل نشان می دهد به ترکیب بخش های مختلف محدوده ی کاخ به صورت واحد کمک می کنند .
این آبگذرها به شیوه ی هخامنشی در بهترین شکل خود ساخته شده اند تا دوام یابند .آنها از بلوکهای خوشتراش و متصل به هم سنگ آهک تشکیل شده اند و به شایستگی با معماری خوش دست کاخهای مجاور همسانی دارند .آب لازم برای آبیاری باغ به آسانی در دسترس بوده است .از جمله منابع محلی آب، مجاری دائم بود که دامنه ی شرقی " تل تخت" را می پوشاند و سپس مستقیما به سوی قلب محدوده ی کاخ پیش می رفت .
همچنین باید توجه داشت که این آبگذرها که از سنگهای سفید براق ساخته شده اند فقط جنبه ی تزئینی نداشته اند .تقریبا به طور یقین می توان گفت که آنها نقش مهمی در آبیاری باغ سلطنتی پاسارگاد داشته اند .حوضچه های کوچک مربع شکل برای پر کردن مخازن آب به کار می رفتند .
اکنون باید بررسیهای خود را به ساختار باغ سلطنتی در پاسارگاد معطوف کنیم .در مرکز پلان این باغ که خودت به علت ویژگی هندسی اهمیت دارد ، می توان نمونه ی جالبی از یک " باغ اندرونی" را یافت که محوطه ای مستطیل شکل به طول ۳۰۰ و عرض ۲۵۰ متر است و با توجه به درختان و بوته هایی که در نقشه ی فرضی در ردیفهای قرینه کاشته شده اند می توان فرض کرد که آن باغ را آبگذرهای مستقیم تقسیم می کرده اند .این باغ اندرونی احتمالا فقط سه مدخل اصلی داشته است .که عبارت بوده اند از کوشک A,کوشک B,کاخP،
در این باز سازی نه تنها می توان یک ترتیب فرضی در باغهای کنار هم را تشخیص داد.که در آن باغچه های کوچک فاقد آبگذرهای سنگی بودند ،بلکه گستره ای از تجارت جدید در شکل دهی به محوطه ی باغ نیز خودنمایی می کنند چون باغ اندرونی مورد نظر بوده ،کاخ ( یا بنای اصلی باغ) را دو بنای جانبی کامل می کرده اند و این دو نه تنها تقریبا مقابل یکدیگر و در فاصله ای یکسان از بنای اصلی قرار می گیرند ،بلکه موقعیت تقریبی آنها به گونه ای است که بسیاری از ورودی های موجود در باغ های دوره ی اسلامی را به خاطر می آورند .البته موقعیت کوشکهایAوB شکل را که چندان متقارن نیست می توان در کل به حساب طراحی باغ گذاشت که هنوز تکامل نیافته بود.باید توجه داشت که حتی اگر نتوان پلان این کوشکها را دقیقا در دوره های بعد ملاحظه کرد باید گفت که نمای دلباز و با صفای این بناها از ویژگی های بیشتر کوشکهای متاخر ایرانی بوده است .مدارک باستان شناختی فراوان و انکار ناپذیرند .همچنین به درستی می توان ادعا کرد که کوروش تمایل داشته است که علاوه بر نمای گل و گیاه نزدیک کاخ ،از چشم انداز مرکزی باغ وسیع خود نیز تا جایی که امکان داشته استفاده کند .در عین حال می توان یک مسیر دید طولانی و مرکزی را باز شناخت که ما را با یک الگوی چهار قسمتی از محوطه های مستطیل شکل رو به رو می کند که کاملا مطابق اندازه های کاخ باغ است .در جمع بندی باید گفت که اکنون می توان یکی از بنیادی ترین عوامل در طرح باغهای متاخر ایرانی را که همان چهار باغ است در پلان باغ اصلی کوروش در پاسارگاد دید .
اهمیتی که بخشهای درونی و برونی باغ سلطنتی در محاسبات معماران کوروش داشته اند در بقایای دو کاخ مجاور منعکس شده است .محور اصلی پلان چهار گوش کاخ Sبر محور طولی کاخ Pعمود است و لذا طویل ترین ایوان ستون دار این دو بنا جهت عکس " باغ بیرونی" فرضی قرار دارد .علاوه بر این ،ایوان ستون دار کاخ P به مثابه یک نرده ی دائمی و سنگی برای باغ بود و کوروش می توانست در سایه ی این ایوان بنشیند و از منظره ی باغ لذت ببرد .همان گونه که پیشتر دیدیم طویل ترین ایوان کاخ P با باغ درونی مجاور مرتبط است و به جز محل قرار گیری تخت سلطنتی ،در گذشته دارای یک نرده ی سنگی بوده است .
Shirazart.blog.ir
*ایلامیان مردمی بودند که نژادیان ناشناخته مانده است. آنها تا حدود از فرهنگ سومری تاثیر پذیرفته بودند و همچون آنها به چند خدا باور داشتند. ایلامیان از هزاران سال پیش در دشت خوزستان خانه گزیده بودند و فرمانروایی داشتند. آنها همیشه در برابر حملات ساکنین بین النهرین بخصوص آشوریان بودند و سرانجام در میانه سده ی هفتم پیش از میلاد بدست آنها بر افتادند.
* مرکز تمدن ایلامی شهر شوش بود که تاریخی چند هزار ساله داشت و دارای همه ی عناصر حکومتی بود مانند، ارگ و بویژه یک نیایشگاه بنام زیگورات، که شباهت نزدیکی به معماری پیشرفته سومریان دارد. در هفت تپه خوزستان، باز مانده معماری ایلامی هنوز برجاست و نمودار پیشرفت در فن ساختمان است. ساختمانهای آنها طراحی راست گوشه داشت و آسمانه بیشتر دارای تاق ضربی بود و همچنین از تیر و آسمانه تخت هم بهره گیری می کردند.
* یکی از بازمانده های ارزشمند معماری ایلامی نیایشگاه یا زیگورات چغازنبیل در نزدیکی شوش است که از ۱۲۵۰پیش از میلاد بر جای مانده است. این ساختمان دارای چند آشکوب است که همگی از خشت ساخته شده و روی آن با آجر نماسازی شده است. هر آشکوب از زیری کوچکتر شده و ساختمان را پله پله نشان می دهد. گفته شده این ساختمان از نخست دارای یک آشکوب بوده که گرداگرد یک میانسرا ساخته شده بود و سپس سکوهای بعدی درون میانسرا، هر کدام بطور جداگانه بالا آورده شده اند. از آجر لعابدار آبی و سفید در نما بهره گیری شده و روی برخی آجرها خط میخی کنده شده است. در نزدیکی این نیایشگاه، ساختمان پالایش آب شهر ساخته شده بوده که نمودار پیشرفت تمدن ایلامی است.
* از دید نیارشی، یکی از کهن ترین تاقهای تیزه دار هنوز در چغازنبیل و آرامگاههای پیرامون آن بر جای مانده است. روش ویژه آجر چینی تاق بگونه " هره" است که به آن رومی می گویند. شاید نخستین بار در آرامگاههای بیرون شهر دورانتاش با آجر های بزرگ و ملات قیر طبیعی ساخته شده و این زمانی بوده که رومیان زندگی ابتدایی داشته اند. ساختمایه آنها بیشتر خشت و آجر و ساروج و دیگر ملات ها بوده است.
* ایلام تمدنی تقریبا ناشناخته مانده است. با این وجود ،آنها در میان مردم خاور نزدیک، فرهنگی برجسته و تاریخی داشتند که بیشتر از دو هزار سال را در بر می گیرد. قسمت شرقی شوش زیر خاکریزهایی قرار گرفته که صدها متر طول و در قسمتهای حدود ۴۰متر ارتفاع دارد. این کوه خاکریز تمامی آن چیزی است که از شهری که روزی شهر مهمی بوده، بر جا مانده است.
* چغازنبیل در فاصله ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شوش، نه چندان دور از ساحل طرف راست رود دز، قرار دارد .شاه اونتاش ناپریشا در حدود ۱۲۵۰ ق.م در آنجا یک شهر مقدس (دورانتاش) را بنا گذاشت که در مرکز آن برج بلند چند پله ای ( به بابلی زیگورات) قرار داشت .
* هر تلاشی برای ردیابی نژاد ایلامی با دشواری مواجه می شود. هر چه منابع موجود را بیشتر بررسی می کنید، بیشتر این تصویر را پیدا می کنید که ایلامی ها، ایلامی بوده اند ،نژادی با استقلالی خدشه ناپذیر. اطلاعات درباره ی زندگی روزمره ی ایلامیان را از مهرهای سومین هزاره می توان یافت. طبق این مهرها سیلوها از خشت خام ساخته شده و بوسیله یک دسته طولانی از گنبدها پوشانده شده است. قسمت خارجی دارای شیارهایی است که میان این شیار و سقف صاف سیلو یک دسته از سوراخهای هواکش قرار گرفته است .
مقصد مطلوب مسافرتهای زیارتی در میان ایلامیان چون دیگر اقوام در بین النهرین، مکانهای مرتفع، یا معبد بلندی در شهر یا زیارتگاهی در قله یک کوه، در فاصله ای دور، در روستا بود .از این نمونه معبدی است که در شکوه سادگی اش در دهکده ی سِتولان، بین باشت و نورآباد، و در واقع در میان انشان، محفوظ مانده است .ایلامیان به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته و وقتی یک ایلامی می مرد، حتی اگر فقیر بود در قبرش یک کوزه یافت می شد.
* ورود معابد ایلام بوسیله ی مجسمه های شیر، گاو تر و نوعی سگ محافظت می شد. احتیاجی نبود که این مجسمه ها ابعاد عظیمی داشته باشد.
* در تصویر پایین که مربوط به یک مهره متعلق به هزاره ی سوم قبل از میلاد است، معبدی در ایلام قدیم بصورت یک بنای مربع مستطیل مرتفع بر یک شالوده ی ایوان دار نشان داده شده است. آجر کاری قسمت جلو دارای روزنه هایی بوده است و در قسمت پشت ممکن است پلکانهایی برای دستیابی به معبد وجود داشته باشد. در خود معبد دو چارچوب در بلند را می بینیم که فقط در سمت چپی این دو عملا به عنوان در ورودی مورد استفاده قرار می گرفته است- یک پرده ی نی ای آن را تا حدی از نور آفتاب محافظت می کرده است- در عین حال در سمت راست ممکن است فقط یک در ظاهری باشد. آسمانه معبد صاف و متشکل از چند ردیف تیر چوبی بوده است. درون معبد به وسیله ی یکدسته پنجره های مربع شکل که میان در و سقف قرار داشت، روشن و تهویه می شد. جالب ترین ویژگی معبد سه شاخ بزرگ است که در هر طرف دیوارهای معبد نصب شده است. سنگ نبشته های ایلامی میانه ثابت می کند که این شاخها جزء مهمی از هر معبد را می ساختند چون نماد الوهیت بود.
* به نظر می رسد که ایلامیان به عنوان یک اصل، از طریق مورب نه مستقیم، وارد معابد خود می شده اند ،برای نمونه هیچیک از هفت دروازه ی چغازنبیل و هیچ یک از مسیرها مستقیما به طرف معابد زیگورات نمی رود، چرا که این امر توهین به این معابد تلقی می شده است.
* زیگورات به وسیله ی دیواری احاطه شده بود، داخلترین سه دیواری که در دورانتاش قرار داشت ، هفت دروازه داشت .بزرگترین دروازه از این هفت تا ، دروازه ی شماره چهار در طرف سمت جنوب شرقی در طرف راست " دروازه گاری" است که به دروازه ی شاه نام گذاری شده است .همه ی دروازه ها آجر فرش شده اند .در کنار دروازه ها معابدی برای خدایان قرار دارد برای نمونه معبد خدایی بنام هومیان در کنار دروازه ی هفت قرار دارد .
* بزرگترین نمونه ی معماری ایلام ،زیگورات چغازنبیل است.زیگوراتهای بین النهرین ،حتی بزرگترین آنها در اور، به مراتب از زیگورات ایلام در هم شکسته تر و جبران ناپذیر تر است .علاوه بر این ،روشن است که هر جا محل و شکل زیگوراتها مطرح بوده ،ایلامیان مستقل الرای به میزان قابل توجهی از بین النهرینی ها فاصله گرفته اند .* طرح اصلی زیگورات مربعی با اضلاع ۱۰۵ متر است .گوشه های مربع اصلی دقیقا در جهت چهار جهت اصلی است .زیگورات دورانتاش در دو مرحله زمانی مجزا ساخته شد .اولین مرحله ی ساختمان ،فقط آن قسمت از محوطه ای که در تصویر ۱۰-۲ بازسازی شده ،ساخته شده است .اولین طبقه زیگورات که مربعی به ارتفاع ۸ متر بود ،در اطراف یک محوطه ی داخلی ،و با آجرهای پخته مفروش شده ،بالا رفته بود ،این طبقه در سه طرف ۸ متر ارتفاع داشت و در طرف چهارم ،طرف شمال شرق ،۱۲ متر .می توان آن را با تفکیک از قسمت جنوب شرقی یا قسمت شاه ،قسمت تماشاگران نامید .مربع طبقه ی اول ۲۸ اتاق دارد که به بسیاری از آنها فقط از طریق پلکان هایی که از طبقات بالا می آید ،می توان دسترسی داشت .در مرحله ی دوم ساختمان ،طبقه ی دوم ،سوم و چهارم زیگورات ساخته شده اند .هر طبقه از روی سطح محوطه جداگانه ساختار شده و بالا رفته است به طوری که از طبقه ی اول به صورت چند قوطی توی هم بنظر می رسیده است .روی طبقه ی چهارم ، بزرگترین بنا ،معبد بزرگ اینشوشیناک قرار می گرفت .هیچ چیز جز کاشی هایی که از آن سقوط کرده بر جای نمانده است .سطح طبقه ی چهارم مربعی به اضلاع ۳۵متر بود و بنابراین معبد عالی( بالا) ممکن است ابعادی به اندازه ی ۲۰ ×۲۰ متر داشته است .کف طبقه ی چهارم احتمالا در ارتفاع ۴۲.۵ متری قرار گرفته بوده،شواهدی در دست است که زیگورات عرضی دو برابر ارتفاعش داشته است .به این ترتیب می توانیم برای معبد بالا ارتفاعی برابر ۱۰ متر در نظر بگیریم ،که به این ترتیب عرض آن دو برابر ارتفاعش خواهد شد.
* در وسط هر یک از چهار طرف زیگورات یک مجموعه پلکان وجود دارد .همه ی این پلکانها به طبقه ی اول منتهی می شود و در طرف شمال شرق و طرف شمال غرب ،فقط تا طبقه ی دوم منتهی می شود .از این میان پلکانهای قسمت جنوب شرق به نظر می رسد جالب ترین آنها بوده است .این پلکانها در مقابل دروازه ی شاه در زیگورات شروع می شود و مستقیما به طبقات اول ،سوم و چهارم می رسد و بالاخره یک پلکان پنجم در طبقه ی چهارم به در ورودی معبد بالا منتهی می شد .سه بعدی برش خورده از معبد چغازنبیل ،در این نگاره ساختمان قوطی وار هر طبقه مشخص شده است.( ترسیم از اشکان افشاری)
*در سده های نهم و هشتم ق.م در شمال باختری ایران و خاور آناتول،اقوام ارارتو با فرهنگی پیشرفته زندگی می کردند. آنها بومیانی بودند که از پیش از کوچ آریایی ها در ایران زندگی می کردند .تمدن آنها از تمدنهای آشوری و بابلی گرفته شده بود .آنها تا اواخر سده ی هفتم ق.م که ارمنی ها حکومت وان را برانداختند حکومت کردند .
* روش نیارشی ساختمانهای ارارتوها ،تیر و ستون با آسمانه تخت بوده است ساختمانهای آنها چهار گوش بوده و نمایشگاههایی با تالاری ستون دار داشتند که بیشتر بر روی سکو ساخته می شده است .آنها ستونها را با سر ستونهای پیچک دار می آراستند و ساختمایه ( مصالح) اصلی اشان سنگ و چوب بوده است .آنها گونه ای ساختمان داشتند بنام " کلاوه" که ساختمانهایی دو طبقه بودند و بدلیل امنیت تنها در طبقه بالا زندگی می کردند و با نردبان به آن دسترسی داشتند .طبقه پایین انبار بوده است .از نمونه های ساختمان های ارارتویی می توان آثار تپه حسنلو از سده ی نهم ق.م و دژهای پیرامون دریاچه وان را نام برد.
* معماری ایلامی :
* زیگورات چغازنبیل
* سفالگری ایلامی :
*پیکره سازی و نقش برجسته ی ایلامی :
نکته: قانون نامه ی حمورابی در کاوش های دمورگان در تپه ی ارگ شوش در سال ۱۹۰۲ میلادی کشف و به موزه ی لوور فرانسه فرستاده شد .خط این نوشته از نوع میخی بابلی کهن است .این اثر به همراه آثار ارزنده ی دیگری توسط شوتروک ناهونته پادشاه ایلامی در سال ۱۱۶۰ پیش از میلاد طی جنگ سختی به غنیمت گرفته و به شوش آورده شد .
*خط در تمدن ایلامی :
Shirazart.blog.ir
دریافت
حجم: 670 کیلوبایت
Shirazart.blog.ir دریافت
حجم: 183 کیلوبایتShirazart.blog.ir
* تعریف سرو : نام علمی سرو از نام قدیمی یونانی آن اقتباس شده است و از دو واژه ی kuo به معنای تولید و parsio به معنای مساوی مشتق شده و به مناسبت تقارن شاخه ها و تاج درختان آن می باشد. ازبین گونه های مختلفی که اکنون در ایران دیده می شود .زربین و سروناز در ایران وجود داشته و گونه های دیگر از خارج وارد شده است .
سرو ، زرین :
نام مترادف : سور ، سر ( رامیان) ، سورش، وهل، اهل و شجره الحیات.
محل رویش : شمال ، دیلمان ، زرین گل ، رودبار ، منجیل ، دره چالوس ، جنگل فرزان آباد ، در جنوب دامنه کوه تفتان .
از این گیاه چند نوع در ایران کاشته می شود :
۱- سروناز
محل رویش : شیراز
۲- سرو شیرازی
نام مترادف- سروکاشی
محل رویش : شیراز ، کاشان
دهخدا نیز آنرا سه گونه دانسته است : یکی سرو آزاد که شاخه هایش راسته رسته باشد - " سرو آزاد - سروی که شاخه هایش راست باشد " .( آنند راج)
سروی که راست رود و آنرا به این اعتبار آزاد گفته اند که از قید کجی و ناراستی و پیوستن به شاخ دیگر فارغ است و بعضی گویند هر درختی که میوه ندهد ، آنرا آزاد خوانند ، چون سرو میوه ندهد، آنرا آزاد خوانند و جمعی گفته اند هر درخت را کمالی و زوالی هست ، چنانکه گاهی پر برگ و تازه است و گاهی پژمرده و بی برگ و سرو را هیچیک از آنها نیست و همه وقت سبز و تازه است و از این علتها و این صفت آزادگان است ، بدین جهت آزاد باشد .
در مورد نقش سرو در ادبیات ایران باستان برای جلوگیری از طولانی شدن کلام به ذکر حکایتی از سعدی اکتفا می کنیم .حکیمی را پرسیدند:
چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند، هیچ را آزاد نخوانده اند مگر سرو را که ثمره ای ندارد .در این چه حکمت است ؟ گفت : هر درختی را ثمره ای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این صفت آزادگان است . ( گلستان سعدی )
برگرفته از کتاب " بته جقه چیست " اثر : طاهره عطروش
Shirazart.blog.ir
*" درخت باژگون " درختی است که ریشه هایش در آسمان می رویند و نوک و شاخه هایش دردل زمین .
این باژگونی رمزی درخت ، در بسیاری سنن، از کهن ترین تا پیچیده ترین شان نقش بسته است و طبق مناسک مذهبی چشم گیری ، این تصویر اسرار آمیز ریشه ی مقدس و متعادل ، تقدیس و عبادت می شود .
توضیح اینکه در مراسم آیینی گوناگون و کاملاً قوام یافته و ساخته و پرداخته ای ، و خاصه در سنن یهود و هندو ، درختی را " وارونه " می کارند یا به گونه ای که ریشه هایش در هوا گسترده باشد ، بر قربانگاه می نهند که اینچنین همانند گیاهی غول آسا می شود .
Shirazart.blog.ir
* زیبا پسندی و علاقه ایرانیان باستان به درخت تا به آن جا کشید که پیامبرش سروی از بهشت به ارمغان آورد و در کاشمر کاشت .
داستان سرو و کاشمر و تقدس آن معروف است و در شاهنامه فردوسی و بسیاری از کتابهای تاریخی ذکر آن رفته است ( آنچنان است که زرتشت درخت سرو را در کاشمر کاشت ) که به قول دقیقی ، چنان کهن شده بود که کمند برگرد او نگشتی .
خلیفه متوکل عباسی به طاهر بن عبدا....حاکم خراسان نامه نوشت که آن را قطع کند و تنه آن را برای پوشش طاق کاخ به بغداد ببرند .ایرانیان حاضر شدند تا پنجاه هزار درهم بپردازند تا این درخت بریده نشود ولی طاهر نپذیرفت و درخت را ببرید .
هنگام افتادن درخت زمین لرزید و کاریزها ( قنات ) خلل یافت ، گویند شاخه های آن سرو بزرگ را بر شترها بار کردند وبه بغداد بردند .هنگامی که درخت بریده شده ، نزدیک بغداد رسید ، متوکل خلیفه عباسی کشته شده بود .
و باز در جایی دیگر آمده است :
سرو راست قامت ، مانند مورد و هوم مقدس و از دیر باز ، علامت خاص ایرانیان بوده است .که مطابق روایات ایرانی ، زردشت این درخت را از بهشت آورد و در پیش در آتشکده کاشت ( سرو کاشمر )